چکیده :

انسان در گذر زمان نیاز های زبانی خود را تکمیل کرده است. گسترش دانش های بشری وی را واداشته است تا برای نام گذاری مفاهیم تازه ،واژگانی نو بیافریند و تفهیم و تفاهم بین خود و دیگران را امکان پذیر سازد. انتقال دانش از طریق اخذ واژگان و ارتباط آسان تر بين متكلّم و مخاطب صورت می گیرد. گسترش واژگان عمل ارتباط را تسهيل مي كند.چنانچه واژگان موجود در تفهيم و تفاهم كفايت ننمايد، لزوم اتخاذ روش هايي براي گسترش واژگان احساس مي شود. در آن صورت واژگان جديد از طريق پدید آمدن اصطلاحات وارد حوزۀ آن دانش مي گردند. بی تردید روند واژه سازی از اصول و قوانینی تبعیت می کند که بسته به نوع زبان و توانایی های آن متفاوت است. زبان فارسی نیز در مواجهه با مفاهیم جدید ناگزیر از برساختن واژگان نو است. پیوندی بودن واژگان در زبان فارسی به فارسی زبانان این امکان را بخشیده است تا از واژگان موجود لغات تازه بیافرینند. برساختن اصطلاح و به طور خاص اصطلاحات عرفانی نیز از همان اصول و قواعد واژه سازی تبعیت می کند. جز آن که در این طریق، اهل فن از واژگان موجود با رعایت اصول و قواعد زبان، و لحاظ شرایط دیگر اصطلاح می سازند. این پژوهش بر آن است تا روند پدید آمدن اصطلاح عرفانی را بررسی نماید.

کلید واژگان :

زبان؛ واژه؛ واژه سازی؛ اصطلاح؛ عرفان؛



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک