چکیده :

امروزه جهانی‌شدن مقوله‌ای کلی بوده و در عین حال به عنوان یک واقعیت در عرصه‌های جهانی و ملی مطرح و پرسش‌های گوناگونی را برانگیخته است. جهانی‌شدن عبارت است از فرایند فشردگی فزاینده زمان و فضا که به واسطه آن مردم دنیا کم و بیش و به صورتی نسبتاً آگاهانه در جامعه جهانی واحد ادغام می‌شوند. جهانی‌شدن در حوزه‌های مختلفی از شئون زندگی بشر تأثیرگذار بوده است و یکی از این حوزه‌ها، حوزه وسایل ارتباط جمعی و رسانه است. بین دانشمندان، نظریه‌های گوناگونی در مورد تعریف دقیق جهانی‌شدن، جایگاه، نقش و تأثیر آن بر وسائل ارتباط جمعی وجود دارد. از سوی دیگر فرايند جهاني‌شدن بر صنعت ارتباطات استوار است به گونه‌ای که اینترنت در دهه اخیر اثر ويژه‌اي در فرايند جهاني‌شدن وارد نموده و توسعه شمول جهانی‌شدن را بیشک می‌توان حاصل پیشرفت تکنولوژی وسایل ارتباط جمعی دانست. برخی نظریه‌ها مانند مارکسیسم و پسامدرن نسبت به جهانی‌شدن وسائل ارتباط جمعی بدبین بوده در حالی که نظریه لیبرالیسم دیدگاه خوش‌بینانه‌ای نسبت به این موضوع دارد. این مقاله می‌کوشد تا به بررسی دیدگاه نظریه‌های مارکسیسم، پسامدرن و لیبرالیسم نسبت به جهانی‌شدن وسائل ارتباط جمعی و دلیل بدبینی و خوش‌بینی این نظریه‌ها بپردازد و همچنین تلاش بر آن است تا نشان دهیم که رسانه‌ها چه نقش و جایگاهی در فرایند جهانی شدن دارند.

کلید واژگان :

جهانی‌شدن، رسانه، مارکسیسم، لیبرالیسم، پسامدرن، دین



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک