چکیده :

از آنجا که نقش سرمايه گذاران در نظارت بر عملکرد کلی شرکت همواره حائز اهمیت می باشد؛ بنابراین ما در این تحقیق به دنبال بررسی تأثیر مالکیت عمومی (شرکت هایی که سهام شان بصورت عمومی عرضه شده است) و مالکیت خصوصی (شرکت هایی که سهام شان بصورت عمومی عرضه نشده است) بر کیفیت سود، هستیم. در این ارتباط دو فرضیه مطرح می شود که بر اساس فرضیۀ "تقاضا" می¬توان چنین ادعا کرد که کیفیت سود شركت هايی با مالکیت عمومی نسبت به شركت-هايی با مالکیت خصوصی بالاتر است، چون تقاضای بیشتری نسبت به کیفیت گزارشگری مالی بوسیلۀ سهامداران و بستانکاران در شركت¬هايی با مالکیت عمومی وجود دارد. بعبارت دیگر شركت¬هاي با مالکیت عمومی انگیزۀ بیشتری نسبت به بهبود بخشیدن گزارشات مالی، سیاستهای افشاء و کمک به شفافیت بخشی مالی دارند، تا از این طریق از امکان طرح دعاوی عمومی و زیان صاحبان سرمایۀ شرکت کاسته شود. از سوی دیگر بر اساس فرضیۀ "رفتار فرصت طلبانه" می¬توان این ادعا را بررسی کرد که شركت¬هايی با مالکیت عمومی (چون مدیران آنها انگیزه بیشتری برای مدیریت سود دارند)، نسبت به شركت¬هاي مشابه با مالکیت خصوصی (گرایش کمتر مدیران به مدیریت سود) کیفیت سود پائینی دارند، چون قیمت سهام در شرکت های عمومی بسیار مورد توجه است و مبنای اصلی ارزیابی استفاده کنندگان از گزارشات مالی می باشد. همچنین ما در این تحقیق به دنبال طرح مباحثی در مورد نقش نظارتی مالکین مؤسسات مطرح و در نهایت مدل تحلیلی نویسندگان پیرامون نوع و ماهیت عوامل مؤثر بر کیفیت سود ارائه شده است.

کلید واژگان :

مالکیت عمومی، مالکیت خصوصی، کیفیت سود،فرضیۀ تقاضا، فرضیه رفتار فرصت طلبانه.



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک