مفهوم سازمان يادگيرنده توجه زيادي را در ادبيات دانشگاهي به خود معطوف كرده است و اين بدين خاطر است كه فرآيندهاي برتر يادگيري به عنوان يك منبع مهم براي كسب مزيت رقابتي بيان شدهاند. سازمانهايي كه استراتژيهاي خود را در راستاي بدل شدن به سازمان يادگيرنده انتخاب ميكنند تصور ميكنند كه به بهبود عملكرد دست پيدا ميكنند. هنوز مطالعات تجربي كمي در زمينه ارتباط بين مفهوم سازمان يادگيرنده و عملكرد سازمان صورت گرفته است. در اين مقاله با مرور ادبيات موضوع، مكانيزم تاثير سازمان يادگيرنده بر عملكرد مورد بررسي قرار گرفته است و مدلي براي آن ارائه گرديده است. اين مدل بيان ميدارد كه سازمان يادگيرنده با بهبود در سيستم ارزيابي، فرآيند توانمندسازي، جو سازماني (متشكل از سه عامل تعهد، اعتماد و ارتباطات) و انعطافپذيري موجب بهبود در مزيت رقابتي و افزايش خلاقيت و نوآوري در سازمان شده و از اين طريق موجب بهبود عملكرد سازمان ميشود. با توجه به اينكه در اين مقاله سعي بر آنست تا مدل اندازهگيري عملكرد ارائه گردد، لازم است تا محدوديتهاي هريك از پارامترهاي تاثيرگذار بر عملكرد شناسايي گردد و متناسب با ساختارهاي سازمان ضمن اندازهگيري وضع موجود عملكرد سازمان، سعي در پيدا نمودن وضعيت بهينه عملكرد (كه در اين نقطه بهينه، سازمان يادگيرنده خواهد شد) خواهد بود حال با داشتن وضع موجود و وضع بهينه يا مطلوب ميتوان استراتژيهاي مناسب را براي پر كردن شكاف بين وضع موجود و مطلوب را انتخاب نمود، اين مدل بر اساس برنامهريزي خطي بهينه خواهد گرديد. همچنين سعي ميشود تا ضمن بررسي شدني بودن سنارويهاي مختلف با استفاده از آناليز حساسيت و بررسي رفتار اين سناريوهاي شدني در آينده، بهترين سناريو ارائه گردد.
کلید واژگان :بهينهسازي خطي، سازمان يادگيرنده، عملكرد
ارزش ریالی : 300000 ریال
با پرداخت الکترونیک