چکیده :

سازمان‌هاي عصر ما، نقش‌ها و ماموريت‌هايي فراتر از نقش‌ها و ماموريت‌هاي سنتي به عهده دارند. در محيطي اقتصادي و اجتماعي، مسئوليت و وظايف جديد خواسته يا ناخواسته بر دوش آن‌ها است. سازمان‌هاي امروزي از يك نهاد صرفاً اداري، اقتصادي و صنعتي خارج شده و به صورت نهادهاي اجتماعي، سياسي درآمده‌اند كه بايد نسبت به مسائل محيط اجتماعي حساس و آگاه باشند، لذا دانش سياسي و اجتماعي لازمه‌ي مديريت امروز است و ارج نهادن به منافع عامه و توجه به محيط و هنجارهاي اجتماعي از جمله مسائل مهم همه‌ي سازمان‌ها و مديريت است. محيط سازمان‌ها نيز به سرعت در حال تغيير است. مديران بيش از اين نمي‌توانند براي تصميم‌گيري‌هاي راهبردي به اشراق و شهود تكيه كنند چرا كه در بيش‌تر كارها نتيجه‌ي يك تصميم نادرست غيرقابل چشم پوشي است. در اين راستا مي‌توان از هوش سازماني به عنوان يكي از مهم‌ترين نكات در نظريه‌ي سازمان ياد كرد. هوش سازماني، قابليت يك سازمان به عنوان يك كل در افزايش اطلاعات، نوآوري، دانش عمومي و عمل موثر در نظر گرفته مي‌شود. از سوي ديگر نيز از توسعه‌ي پايدار مي‌توان به عنوان راه حلي براي معماي توسعه در شرايط قرن بيست و يكم نام برد كه هوش سازماني نيز در آن نقشي اساسي را ايفا مي‌كند. به سبب اهميت موضوع در اين مقاله به بررسي و نقش متقابل اين دو پرداخته مي‌شود.

کلید واژگان :

هوش سازماني، توسعه‌ي پايدار، سرمايه انساني



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک