چکیده :

خاقانی به واسطۀ سفرهایی که به خانۀ خدا داشته است، ناگزیر از خاک عراقِ عرب، بارها گذشته و در شهرهای معروف آن دیار چون: بصره، بغداد، حلّه، کوفه، مدائن، موصول و ... رحل اقامت افکنده است. با خلیفۀ بغداد، وزیر وی، و علمای آن دیار نشست و برخاست داشته، برای ایشان شعر سروده و در ازای آن صله ها یافته است. در مقابلِ إنعام و احسان آن بزرگان، خساست ها، بدی ها، رنج ها، سختی ها، سنگدلی ها، شگفتی ها و غرائبی نیز از مردمانِ بلادِ عراقِ عرب، دیده و شنیده است. در این میان، شهر بغداد، به خاطر زیبارویانش، باغ های باصفایش، ساختمان های سفید و باشکوهش، گدایان سمجش و طرّاران و قلّابان زیرکش، و باقتضای دارالخلافه بودنش و مهمّ تر از همه قرار گرفتن در کنار رودخانۀ دجله و محّل گردهم آیی زائران برای آغاز سفرمعنوی مکّه از آنجا، جلوۀ ویژه ای در اشعار فارسی و عربی خاقانی یافته است. در این مقاله، با محور قرار دادن واژۀ «بغداد»در دیوان خاقانی، سعی کرده ایم اطّلاعات با ارزش تاریخی، جغرافیایی، سیاسی، دینی، جامعه شناختی و...را که از خلال این اشعار به دست آمده است؛ بررسی و ارائه کنیم.

کلید واژگان :

بغداد،خاقانی،خلیفه، دجله، عراق.



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک