چکیده :

«از ماست که بر ماست» مَثلی معروف است که از طریق داستانهای آموزنده در ادبیات ملل گوناگون مطرح شده‌است. نمونۀ این تمثیلها، قصیدۀ عقاب ناصر خسرو قبادیانی، شاعر پارسی‌گوی قرن پنجم هجری و قصیدۀ زاغ مویّدالدّین طغرائی، شاعر تازی‌سرا و صاحب لامیه‌العجم است. پژوهشگران در این پژوهش به روش تطبیقی، مثل«از ماست که بر ماست» را در شعر این دو شاعر پارسی و عربی بررسی کردند و هدف، سنجش شیوۀ اجرایی است که این دو شاعر برای بیان مقاصد خود به کار گرفتند. در قصیدۀ ناصرخسرو، داستانی کوتاه با بافتی قوی بیان شده است؛ از زبان عقاب به وجه تمثیل سخن میگوید تا اندیشه و تجربه¬ای را به تصویر بکشد. طغرایی نیز با بیانی نزدیک به شعر عقاب ناصر خسرو از مثل «از ماست که برماست» استفاده کرده تا مقصود خود را به طور نمادین بیان کند. نوع بیان هر دو شاعر، روایتی است. بازگویی تمثیلی حکایت از زبان عقاب و زاغ در قصیدۀ این دو شاعر مشابهت‌هایی به افسانه¬های هندی و افسانه¬های ازوپ دارد بنابراین به سبب رواج روایتهای پهلوی، عربی و فارسی داستانهای پنچه‌تنتره(کلیله‌و دمنه) در ایران و نیز رواج روایت اسلامی‌شدۀ افسانه‌های ازوپ در جهان اسلام در قالب کلمات حکمت‌آموز لقمان حکیم، این ظنّ وجود دارد که مأخذ مشترک ناصرخسرو و مویّدالدّین طغرائی، این مجموعه‌های کهن تمثیلات باشد؛ هرچند که نزدیکی تمثیل مویّدالدّین طغرایی به تمثیل ناصرخسرو و اتخاذ پرنده در هر دو شعر به سان شخصیّت داستان، این ظنّ را نیز تقویت میکند که مأخذ کار مویّدالدّین، شعر ناصر خسرو باشد.

کلید واژگان :

ناصرخسرو، طغرائی، عقاب، زاغ، مَثَل



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک