چکیده :

در اين مقاله سعي شده تا به بررسي تابوشکني ها در غزليات شمس بپردازد. در واقع «تابو» در اصطلاح هم به معني مقدس و پاک است و هم به معني ناپاک و نجس. اين اصطلاح در روانشناسي به هر امر ممنوع و خطرناکي گفته مي شود که افرادِ با نفوذ، براي حفظ جان خود و پيروانشان مي بايست حريم آن تابو را رعايت مي کردند، تا مبادا به مواخذه ي بشري يا آسماني مبتلا شوند. اين تابو شامل اعمال، سخنان، ادعاها و..عجيب و غريب است. يکي از عرصه هاي نمايش تابوها، ادبيات است. اشعار عارفانه و به خصوص غزليات مولانا يکي از عرصه هاي به چالش کشيدن يا تابوشکني در مورد شعاير ديني و مذهبي هستند. به طور کلي تابوهاي موجود در غزليات شمس دو گونه هستند: 1- بي توجهي به مظاهر اسلامي مثل کعبه، حج، روزه. 2- توجه به منهيات اسلامي مثل: مي، ميخانه، زنار بستن و... البته اين مساله ي تابو شکني با ظهور فرقه هايي چون ملامتيه و قلندريه رونق يافت و عامل اصلي آن مبارزه با رياکاري اهل تصوف و رواج اسلام قشري بود. از دلايل ديگر اين تابوشکني ها پيچيدگي هاي زبان عارفانه است. علاوه بر اينها، نوع ديگري از تابوشکني در غزليات شمس ديده مي شود که آن را مي توان شطحيات مولانا ناميد که مي توان آن را با قايل بودن به دو « من » در وجود همه ي انسان ها برطرف نمود. در نهايت به اين نتيجه مي رسيم که اين تابوشکني ها راه را براي تاويل هاي مختلف در غزليات شمس گشوده اند و شعر او را چند معنا نموده اند.

کلید واژگان :

تابوشکني، مُنهيات اسلامي، شعر قلندري، شطح، غزليات شمس



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک