چکیده :

تحقيق حاضر به بررسي ارتباط بين مؤلّفه های كمال‌گرايي و راهبردهای خودتنظیمی دانش آموزان مدارس راهنمايي مي‌پردازد. بدين منظور،240 نفر آزمودني به صورت نمونه گيري تصادفي خوشه‌اي چند مرحله اي انتخاب شدند و به پرسشنامه های کمال‌گرايی هويت وفلت و پرسشنامه خودتنظیمی بوفارد پاسخ دادند. داده های بدست آمده با استفاده ازضريب همبستگی و رگرسیون چند متغیری و آزمون t گروه‌هاي مستقل مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت.نتایج نشان داد بين مؤلّفه های كمال‌گرايي با راهبردهای خودتنظیمی رابطه معنادار و معکوس وجود دارد.بین بُعد شناختی با بُعدخودمدار و بُعد دیگر مدار و بُعد جامعه مدار رابطه معنادار و معکوسی وجود دارد، یعنی با افزایش بُعد شناختی، بُعد خودمداری، دیگر مداری و جامعه مداری کاهش می یابد و برعکس. بُعد فراشناختی با هیچ یک از ابعاد کمال‌گرایی ارتباط معناداری ندارد. بُعد انگیزشی نیز با هیچ یک از ابعاد کمال‌گرایی رابطه ندارد، اما با بُعد شناختی رابطه مستقیم و معناداری دارد. یعنی با افزایش بُعد انگیزشی، بُعد شناختی هم به همان اندازه افزایش می یابد، خودتنظیمی کل نیز، با بُعد خود مداری، بُعد دیگرمداری و بُعد جامعه مداری رابطه معکوس و معناداری را دارد. هم چنین، خودتنظیمی کل با کمال‌گرایی رابطه معنادار و معکوسی را دارد، یعنی با افزایش خودتنظیمی، کمال گرایی هم به همان مقدارکاهش می یابد و برعکس.

کلید واژگان :

مولفه‌های كمال‌گرايي، راهبردهای خودتنظیمی، ارتباط



ارزش ریالی : 500000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک