چکیده :

امروزه نگاهی که از سوی رسانه‌ها، سازمان میراث فرهنگی و حتی بسیاری از مردم‌شناسان و فرهنگ‌شناسان ما ترویج می‌شود نگاه زینتی و تفریحی به سنت است. نگاهی زيبايي شناسانه که مبتنی بر معرفی آداب عروسی و عزای اقوام مختلف، بازی‌های محلی، جشن‌های بومی و البته خرافه هاست. نگاهی که مراجعه به سنت را نوعی سرگرمي می‌داند؛ مثل شركت در يك كارناوال يا مشاهده يك مركز خريد و در بهترین حالت مراجعه به فرهنگ و ميراث تمدنی با نگاه موزه ای و برای کسب معلومات عمومي درباره لباس‌ها و خوراك‌هاي اقوام گوناگون. اين نگاه به سنت اگرچه بد نیست اما نوعی تصور را در پس خود ترویج می‌کند که سنت امری تمام‌شده و مربوط به گذشته است که به درد زندگي امروز ما نمي‌خورد. آشنایی با لباسی که هرگز آن را نخواهیم پوشید و خرافاتی که به آنان پوزخند خواهیم زد. این نگاه به سنت، صرفا يك بازي احساسی و میلی نوستالژيك به گذشته‌ای است که از دست رفته و هر طور شده باید حفظش کرد. اما نگاه اندیشورزانه به سنت، به دنبال بهره‌گيري از آن، فرهنگ و تمدن ايراني به عنوان پلي براي آينده است؛ به عقیده ما این نوع نگاه به درد توسعه یا به تعبیر دقیق‌تر پیشرفت امروزی و آینده ما می‌خورد. اگر ما بخواهیم اصلی مبتنی بر «فولکلور» را توصیف و تحلیل کنیم، می بایست از بنیاد، ریشه ها را بررسی کنیم. در جامعه شناسی فرهنگی، اصلی هست مبنی بر این که فرهنگ کلان تشکیل شده از فرهنگ های کوچک تر و بومی و اگر بخواهیم فرهنگ کلان را قوی تر جلوه دهیم باید فرهنگ های کوچکتر و بومی را تقویت کنیم.

کلید واژگان :

موسيقي ، اقوام ايراني ، فرهنگ عامه ، خرده فرهنگ ، سنت.



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک