یکی از مسائلی که در چند سال اخیر، فکر و ذهن مردم و برخی از مسئولان استان خوزستان و حتی در مواردی تصمیم سازان و تصمیم گیران در سطوح بالای مدیریت کشور را به خود مشغول داشته است، پیدایش فرآیند تغییر مذهب در تعدادی از اهالی عرب استان در سالیان اخیر بوده است. مسئله قوم گرایی و تجزیهطلبی در خوزستان، اگر چه به لحاظ قدمت زمانی و تاریخی، موضوعی باسابقه بوده، ولی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بخاطر تلاش دولت برای کمرنگ كردن خصیصههای قومی و تکیه بر معیار تقوای الهی از یك سو و از سوی دیگر به سبب توطئههای دشمنان خارجی و تحرکات عناصر خودفروخته و متعصب قومی، دستخوش فراز و نشیب بسیاری شد. از جمله این توطئهها كه به منظور مقابله با نظام جمهوری اسلامی و جدایی خوزستان صورت گرفته است ایجاد زمینههای گرایش به سلفیت از سوی وهابیت و تجزیهطلبان قومی بوده است. نبود آمار دقیق و رسمی از میزان گرایش به وهابیت و تعداد تغییر مذهب یافتگانی که به تبعیت و یا به تحریک این گروه، اعمال عبادی خود را به سبک و سیاق وهابیها، به جای میآورند و مهمتر از آن پنهانكاری و نگرانی بسیاری از گرایش یافتگان از سرزنش بستگان، دوستان و یا برخورد دولتی با آنان و با خانوادههایشان، زمینهای شد تا با حضور در برخی مناطق عرب نشین و حاشیه نشین در اهواز كه از نرخ بالای رشد جمعیت و تراکم بافت جمعیتی برخوردار بودند اقدام به یك پیمایش میدانی شود. یافتههای این پژوهش نشان میدهد كه نارضایتی از وضعیت زندگی و مقایسه آن با مردم دیگر استانها و كشورهای عربی همجوار ایران، علت اصلی بروز ناآرامیها بوده و رویکرد تغییر مذهبی برای جلب توجه و برانگیختن حساسیت مسئولین اجرایی نظام بعنوان یك راهكار آرام، و احتمالا مقطعی از سوی فریب خوردگان داخلی – تا زمان برطرف شدن خواستهها و مطالبات قانونی- و راهکار بلند مدت و استراتژیک -برای مقابله با گسترش تشیع در جهان اسلام- توسط عربستان سعودی و کویت در مقابله با دولت مركزی از سوی اینان بكار بسته شده است.
کلید واژگان :قدرت نرم، جمهوری اسلامی ایران، وهابیت، تشیع، خوزستان
ارزش ریالی : 500000 ریال
با پرداخت الکترونیک