نظريۀ «آمیختگی مفهومی/تلفيق مفهومي، در برنامههای تحقیقاتی ژیل فوکونیه و مارک ترنر ریشه دارد. این نظریه نتیجۀ بسط قالب نظری فضاهای ذهنی است. اصل سخن فوکونیه و ترنر آن است که ساختن معنی صرفا از ترکیب معانی قبلی یا برقراری نگاشتهایی میان آنها صورت نمیپذیرد، بلکه ساختن معنی ساختاری نوظهور دارد که از ترکیب و ادغام عناصری تشکیل میشود که بهطور مشخص در هیچیک از دروندادها دیده نمیشود. بر این اساس، هدف از جستار حاضر این است که نشان دهد چگونه نظریۀ آمیختگی مفهومی میتواند تحلیل استعاره مفهومي را در نهج البلاغه دقت بخشد و کارکرد آن را در زايش معاني نوين تبیین نماید. مهمترین رهیافتهای این جستار نشان میدهد که کاربست نظریۀ آمیختگی در نهج البلاغه به تبلور تعابير پنهان زباني در اين متن مي¬پردازد؛ همچنانکه آمیختگیهای مفهومی موجود در نهج البلاغه، تعابير اصيل و منطقي به حساب مي¬آيند که حکايت از سبکي بي¬بديل و هدفمند دارند.
کلید واژگان :معناشناسي شناختی، آمیختگی مفهومی، استعاره شناختي، گفتمان نهج البلاغه
ارزش ریالی : 500000 ریال
با پرداخت الکترونیک