چکیده :

در این مقاله به بررسی و نقد بخش نظام آوایی کتاب دستور زبان فارسی معاصر پروفسور ژیلبر لازار با رویکرد زبان¬شناختی پرداخته¬ایم. در مقدّمۀ مقاله به ذکر مزیّتهای روش و رویکرد زبان¬شناختی لازار و در متن به تبیین موارد تسامحات روش¬شناختی نویسنده در توصیف نظام آوایی زبان فارسی معاصر پرداخته¬ایم. نتیجۀ کار نشان می¬دهد که از دیدگاه آواشناسی، لازار گاه مباحث مربوط به واج¬شناسی و آواشناسی زبان فارسی را به هم آمیخته¬است و به نتایج نادرستی رسیده¬است. روش لازار، که اساس کار خود را نه در بررسیهای علمی میدانی زبان¬شناختی، بلکه صرفاً بر اساس مندرجات متون ادبیات داستانی معاصر فارسی، مخصوصاً آثار ضعیف صادق هدایت استوار کرده¬است، سبب شده¬است که دستور زبان فارسی معاصر لازار نتواند زبان گفتاری فارسی معاصر را آن گونه که هست، به طور جامع، توصیف کند، از این رو کتاب دستور زبان فارسی معاصر ژیلبر لازار نمی¬تواند منبع جامعی برای بررسی و آموزش دستور زبان فارسی معاصر ایران باشد.

کلید واژگان :

دستور زبان فارسی معاصر، ژیلبر لازار، زبان¬شناسی، زبان فارسی معاصر، آواشناسی، واج¬شناسی.



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک