واژة آینه در اشعار شاعران، بسامد و کاربردهای متفاوتی دارد و ترکیب¬های فراوان با صورت¬های خیال انگیز با آن ساخته¬ و معانی متفاوتی را مد نظر داشته¬اند. در اين ميان، آینه¬ یکی از جاندار¬ترین موتیف¬های نمادین شده در شعر بیدل است كه حیرت و حیرانی او را به تمامی گسترۀ هستی بازتاب می¬دهد. این مقاله نگاهی کلّی به واژة آینه در کلام بیدل دارد و نشان مي¬دهد¬ آينه در شعر او به نماد چند معنايي تبديل شده و يكي از اساسي¬ترين نقشها را در محور معنايي و ساختاري شعر به عهده گرفته است؛ چنان كه شاعر با استفادة نمادين از ويژگي طبيعي¬آينه و انعكاس شاعرانه و هنري فضاي شعر خود در آن، حيرت و حيراني را به بيكرانگي و ابديت پيوند داده است. آينه¬ای که در اشعار او در بيشتر موارد به هستة اصلي خلق تصاوير تازه، آشنا-زدا و ناب بدل شده و زيباترين آنها زماني است كه شاعر آن را به مثابة ابزار تماشا و چشم تماشا در برابر زيبايي جاودانه و بيكرانة صُنع، كه معشوق، جلوه¬اي از آن است، به حيرت مي¬نشاند و در فضايي يگانه و سرشار از ابهام هنري به بازيهاي زباني و معنايي با نمادهاي ¬آينه¬ مي¬پردازد .
کلید واژگان :بيدل، آئينه، عرفان، حيرت
ارزش ریالی : 300000 ریال
با پرداخت الکترونیک