چکیده :

اخلاق یکی از مهر افزوده های تربیتی است که در نهان نهاد آدمی جای دارد که اگر خوب پرورده شود، به زندگی و زنده بودن ارج و اهمیت روا می دارد، و اگر به بیراهه رود، شوم است. اخلاق در لغت جمع واژه خُلق است. خُلق حالتی را گویند که در وجود انسان جای دارد و سبب آن می گردد که کارهایی متناسب با آن، گاه با اخذ و گاه بدون نیاز به تفکر و تأمل از او پدیدار شود. اخلاق پیش از اسلام با وجود کتاب مقدسی مانند اوستا که مجموعه کاملی از تعالیم اخلاقی است و تمدن دیرین و روحیات ایران پیشین را یادآور میسازد، از مقوله های مورد توجه در ایران باستان بوده است. اخلاقی که از اندرزنامه های کهن نشآت میگیرد، پیچیده، ظریف و چنان سرشار است که میتوان مطالعه مضامین ادبیات فارسی سده های نخستین را براساس آن سنجید و پایدار کرد. در اسطوره های ایرانی ارزش ها و مفاهیم اخلاقی و خردپسند و صفات و مفاهیم ضداخلاقی و ناپسند در قالب موجوداتی اهورایی و اهریمنی ظاهر شده اند. بخش عمده ای از سازگاری و هماهنگی کارکردهای اسطوره ای با کارکردهای اخلاقی و خردگرا به دلیل خردورزی و اخلاق گرایی اسطوره های ایرانی است، و بخش دیگر آن نمادین بودن اسطوره و قدرت تأویل پذیری آن است. شاعران و نویسندگان و فلاسفه و مصلحان بزرگ این مرز و بوم در اشعار و آثار خود، به اخلاق توجه بسیاری نشان داده و اصطلاحات و مفاهیم اخلاقی را به جهت روشنگری ذهن و زندگی به کار برده اند. از آغاز شعرسرایی اولیه، اهمیت اخلاق و بداخلاقی و تأثیر آن در شعر و ادبیات فارسی وجود داشته و به آن پرداخته شده است. در روزگار ما، اخلاق خوش از زبان پزشکی که می گوید: من لباس سفید می پوشم، تا هموطنم سیاه پوش نشود، جاودانه می گردد.

کلید واژگان :

کلید واژه ها: اخلاق، ادبیات، اساطیر، شاعران، نویسندگان



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک