چکیده :

در كلام اسلامي، طرح مسألة عدالت از يك سو با عدل الهي ارتباط مي¬يابد و از سوي ديگر به رهبري و حاكميت جامعه مربوط مي¬شود. هر دوي اين مقوله¬ها در اشعار سنايي بازتاب و نمود گسترده¬اي دارند. اين حكيم وارسته، از سويي به شدت نسبت به عدالت الهي اعتقاد مي¬ورزد و از سوي ديگر لزوم عدالت¬ورزي صاحبان قدرت و حاكمان حكومت را مورد تأكيد قرار داده و التزام به اجراي عدالت را براي شخص حاكم ضروري مي¬داند. بر اين اساس، نوشتار حاضر به شیوة توصيفي-¬ تحليلي این وجوه را مورد واکاوی قرار داده و به این نتیجه رسیده است که در روزگار سنايي، اجراي عدالت در بوتة تعويق گرفتار آمده بود از اين¬رو، شاعر، موضوع عدالت را از موضوعات درخور توجّه خود قرار داده و در نيمة اول حديقه بر عدالت ¬الهي در نظام آفرينش و جهان تأكيد مي¬ورزد و در نيمة دوم اين كتاب با بیان مصادیق و ذکر خصوصیات پادشاه عادل سعی دارد به تئوری عدالت بپردازد و ضمن برملا ساختن تمايلات نهفته و پنهان جامعه و شهر¬آرماني موجود در ذهن جامعه، آداب کشورداری را به سلاطین روزگار خود تعلیم دهد، لیکن در دیوان خود اغلب با زبانی انتقادی، تنفّر و انزجار خود از حکّام ظالم و مستبد را نشان می¬دهد.

کلید واژگان :

سنايي، عدالت، عدل الهي، عدل سياسي، ديوان سنايي، حديقه الحقيقه.



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک