چکیده :

هدف: آسم یک بیماری مزمن تنفسی است که به علت درمان طولانی و حملات بیماری منجر به آسیب روانی شده و کیفیت زندگی افراد مبتلا را تحت تأثیر قرار می‌دهد و اثرات قابل توجهی بر کارکرد خانواده دارد. شیوه های کمک به افراد و خانواده ها برای کسب یک نقش فعال در مراقبت بهداشتی شان باید بر توانمند سازی آنها تأکید داشته باشد تا به وسیله آن بتوان کیفیت زندگی را ارتقاء داد. لذا این مطالعه با هدف بررسی ابعاد آسیب‌شناسی روانی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به آسم با افراد سالم در ایران انجام شد. روش کار: این مطالعه مروری با جستجو در سایت های علمی Google scholar، magiran، Sid، PubMed و iranmedex با کلیدواژه های کيفيت زندگي، بيماران مبتلا به آسم، آسیب‌شناسی روانی طی سال های 1990 تا 2015 انجام شد. نتایج: نتایج مطالعات مختلف انجام شده درباره ی کیفیت زندگی بیماران مبتلا به آسم نشان داد که افزايش معني داري در ميانگين امتياز كيفيت زندگي در بعد وضعيت تنفسي ، فعاليت جسماني ،عملكرد خلقي در مقایسه با قبل از تمرینات ورزشی داشته اند. ولی در بعد عملكرد اجتماعي و بعد درك كلي از سلامتي مبتلايان آسم رابطه معنی دار نبود. میانگین نمره کیفیت زندگی در تاثیر آموزش مبتنی بر اجرای دستورات بر کیفیت زندگی در مقایسه با گروه کنترل بعد از اجرای آزمون به شکل معناداری بیشتر بود و میانگین نمره کلی کیفیت زندگی قبل از شروع دوره آموزشی در گروه آزمون تا 4/37 و در گروه کنترل تا 85/32 بود که تفاوت معنی داری نداشت. کیفیت زندگی کلی در مطالعات .451تا 3.25 درصد بیماران نسبتاً مطلوب و3.45 تا 4.35 درصد نامطلوب بود. در مطالعه مداخلات شناختي - رفتاري مديريت استرس بر کیفیت زندگی افراد مبتلا به آسم ميانگين نمرات کيفيت زندگي در گروه آزمايش به طور معني داري نسبت به گروه شاهد افزايش پيدا کرد. نتیجه گیری: نتايج اين مطالعه نشان داد که دو مدل آموزشي مبتني بر رعايت و توانمندسازي مي توانند سبب ارتقاي کيفيت زندگي بيماران مبتلا به آسم گردد .همچنین آموزش گروهي مديريت استرس با رويکرد شناختي رفتاري بر بهبود کيفيت زندگي بيماران مبتلا به آسم اثربخش بود.

کلید واژگان :

کيفيت زندگي، بيماران مبتلا به آسم، آسیب‌شناسی روانی



ارزش ریالی : 100000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک