چکیده :

مکان‌های جغرافیایی هنگامی نزد بازیگران سیاسی مطلوبیت پیدا می‌کنند، که از حیث ارزش (سیاسی، اقتصادی، ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیکی) تولید کننده قدرت باشند؛ به تعبیری به واسطه وزن ژئوپلیتیکی که دارند بتوانند تأمین کننده نیازهای‌ حیاتی آن بازیگر سیاسی (مثلاً کشور) باشند. بندر چابهار به واسطه وزن ژئوپلیتیکی بالا از حیث تأثیر‌گذاری‌، چنین مکانی است. هند به عنوان یک قدرت منطقه‌ای بزرگ و قدرت نوظهور جهانی قصد دارد از پتانسیل‌های ‌مکانی چابهار در موازنه با رقبا¬ی عمده، بهره ببرد. به¬طور اجمالی، موازنه‌گرایی هند از طریق بندر چابهار با دو هدف است؛ موازنه منافع با ایران، که از نوع وابستگی متقابل است. موازنه قدرتی با پاکستان و چین که از نوع رقابت و گاهاً منازعه است؛ از این منظر- در درجه اول، چابهار مدخلی است برای خروج هند از تنگنای محاصره در جنوب آسیا توسط چین و پاکستان‌. در درجه بعدی، مسیر ایران (چابهار) به عنوان یک مسیر راهبردی، امن و مقرون ‌به‌ صرفه؛ مناسب‌ترین مسیر برای هند، جهت ورود به افغانستان (با وجود دشمنی با پاکستان)، آسیای مرکزی و کشورهای حوزه دریای خزر می‌باشد. در ورد هند از طریق ایران، به مناطق مذکور، اهدافی همچون: نیازمندی‌های اقتصادی (انرژی و بازرگانی)، امنیتی (مبارزه با تروریسم) و سیاسی (موازنه و رقابت با چین و پاکستان) نهفته است.

کلید واژگان :

وزن ژئوپلیتیکی، هند، بندر چابهار، بندر گوادر، ایران، پاکستان، چین



ارزش ریالی : 600000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک