دلبستگی به محل زندگی منجر به ایجاد حس تعلق به محل شده و باعث میشود، افراد سرمایههای فکری و مالی خود را جهت ترقی محیط زندگی¬شان عرضه کنند. این امر به نوبه خود¬ منجر به تغییر در فضای سکونتگاه¬ها می¬شود. تحقیق حاضر نیز به بررسی اثرات تعلق مکانی بر بازساخت فضایی- کالبدی سکونتگاههای روستایی پرداخته است. جامعه آماری شامل خانوارهای روستایی دهستان نِه در شهرستان نهبندان میباشد (12291 N=). با استفاده از فرمول کوکران و به روش تصادفی ساده، 344 سرپرست خانوار به عنوان نمونه مشخص گردید. ابزار گردآوری داده¬ها پرسش¬نامه می¬باشد. برای تجزیه و تحلیل دادهها، ابتدا با استفاده از آزمون t تک¬نمونه¬ای به بررسی میزان حس تعلق مکانی در بین نمونه آماری پرداخته شد. در مرحله بعدی برای بررسی وجود رابطه خطی بین حس تعلق مکانی و بازساخت فضایی- کالبدی از تحلیل واریانس (ANOVA)، و نهایتا برای بررسی اثرات تعلق مکانی بر بازساخت فضایی- کالبدی از مدل رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده گردید. نتایج یافته¬ها نشان می¬دهد که میزان تعلق مکانی در بین خانوارها از سطح قابل قبولی برخوردار می¬باشد. دلبستگی عاطفی به محل نسبت به سایر شاخص¬ها در سطح بالاتری قرار گرفته است. بررسی رابطه خطی بین حس تعلق مکانی و بازساخت فضایی- کالبدی نشان دهنده رابطه منسجم و معنی¬داری بین این دو متغیر می¬باشد. به طوری که حس تعلق به مکان خانوارها باعث افزایش کیفیت مسکن، اصلاح زیرساخت¬ها، اصلاح بافت و شبکه معابر روستایی شده است. لذا به منظور افزایش حس تعلق مکانی و ماندگاری جمعیت در نواحی روستایی باید خدمات حمایتی بیشتری، مانند توسعه فرصت¬های شغلی، توسعه کارآفرینی و غیره، در اختیار روستاییان قرار گیرد، و یک محیط مساعد برای زیست آنها فراهم گردد.
کلید واژگان :تعلق مکانی، بازساخت فضایی- کالبدی، ماندگاری جمعیت، توسعه روستایی، شهرستان نهبندان
ارزش ریالی : 1200000 ریال
با پرداخت الکترونیک