چکیده :

پس از گذشت حدوداً بيست سال از برقراري حكومت مشروطه در ايران و هم زمان با رئيس الوزرايي رضاخان، سردارسپه، بحث تشكيل حكومت جمهوري در ايران با جديت مطرح شد. كاهش قدرت استبدادي شاهان قاجار پس از برقراري رژيم مشروطه، نقش موثري در اين زمينه داشت. با محدودشدن قدرت شاه سلاطين قاجار ديگر از قدرت لازم براي سركوب آرا و انديشه هاي جديد سياسي بي بهره بودند. ضعف قدرت شاهان قاجار در زمان احمدشاه به اوج خود رسيد. در كنار دستگاه رو به اضمحلال سلطنت، تشكيلات نيرومند رياست وزرايي سردارسپه سر برآورد كه در آن مقطع به گونه اي كاملاً ابزاري و فرصت طلبانه در پي جمهوري كردن ايران بود. شمار زيادي از روحانيان به علل مذهبي با جمهوري مخالف بودند؛ زيرا آن ها جمهوري را با بي ديني برابر مي دانستند. چنين شبهه اي زماني در انديشه روحانيان ايجاد شد كه در كشور همسايه (تركيه) رژيم جمهوري با جلوه هاي ضد ديني برقرار شد. مقاله حاضر با روشي توصيفي و تحليلي بر پايه منابع كتاب خانه اي درصدد پاسخ گويي به اين سوالات است كه واكنش علما در برابر جمهوري خواهي رضاخان چگونه بود؟ و اختلاف سيدحسن مدرس با رضاخان بر سر چه مسائلي بود؟

کلید واژگان :

علما، حوزه علميه، رضاخان، جمهوري، مجلس پنجم



ارزش ریالی : 600000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک