چکیده :

پس از یازده سپتامبر و فراهم‌شدن زمینه‌ي تحقّق افکار نومحافظه‌کاران، دکترین تغییر رژیم برای حذف حکومت‌های چالش‌سازِ هژمونیِ ایالات‌متّحده، در کانونِ راهبردِ نوین امنیّت ملّی آمریکا قرار گرفت. نومحافظه‌کاران، با تمرکز بر راهبردِ تغییر رژیم‌های چالش‌گر(حذف حکومت‌های ستیزه‌جو/ ورشکسته و سپس ایجاد دولت جانشین)، وارد عره‌ي عملیّاتی سیاست‌خارجی شدند. گام نخست را در افغانستان با انجام تهاجم نظامی گسترده پشت‌ِسرگذاشتند. تهاجم سنگين آمریکا به افغانستان، تاکنون از مناظر گوناگونِ پژوهشی، کندوکاو شده است. نگارندگان، با درنظرگرفتنِ اهمیتِ راهبردی یورشِ نظامی بیگانه به یکی از همسایگان ایران، در جست‌وجویِ پاسخِ این پرسش برآمدند که از منظری آکادمیک، ایرانیان چه دیدگاهی در این زمینه داشته‌اند. بنابراین با محدودسازیِ حوزه‌ی پژوهش به مقایسه‌ی نوشتارهایِ سه پژوهشگرِ آمریکاپژوه، فرضیه‌یِ نوشتار(جنبه‌های دوگانه نظامی و غیرنظامیِ یورشِ آمریکا به افغانستان در راستایِ حذفِ دولت فرومانده و ایجاد دولت سرمشق) را بررسی نمودند.

کلید واژگان :

آمریکا، افغانستان، 11سپتامبر، تهاجم، نگاه ایرانی.



ارزش ریالی : 350000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک