افغانستان ازجمله کشورهای است که از ویژگی آن در طی مدت مدیدی بیثباتی بوده است و این سبب شده است تا آنچه لازمه ایجاد حکومت مقتدر و صلحجو بوده را از بین ببرد و در دوران پس از یازدهم سپتامبر میتوان رویدادی را مشاهده نمود که بسترساز بسیاری از وقایع بعد از خود و ایجادکننده زمینه رشد بیثباتی در منطقه و جهان گردیده است و به دنبال آن آمریکا بعد از یازدهم سپتامبر توانست در عرصه جهانی افکار عمومی جهان را در مبــارزه با تروریسم (که بستر رشد آن کشورهای بیثبات و فرومانده چون افغانستان بوده) با خود همراه سازد. سیاستهای آمریکا در افغانستان علاوه بر بازتابهایی که در عرصه جهانی داشت، در بستر داخلی افغانستان و رابطه آن با کشورهای همجوار نیز تبعاتی با خـود به همراه داشته است. آمریکا با این اقدامها درواقع سعی داشته با سهیم کردن گروههای مختلف درروند قدرت و تسریع روند دموکراتیزه شدن در ایجـاد ثبـات در داخل نقشآفرینی کرده است. این ثباتآفرینی به کاهش اقدامات تروریستی و در منطقه و ازجمله برای کشورهای همجوار خواهد انجامید. ازاینرو، در پژوهش پیش¬رو به دنبال این سؤال هستیم که چگونگی تأثیرات سیاستهای آمریکا پس از یازدهم سپتامبر در افغانستان بوده است، و فرضیه موردنظر این بوده است که به نظر میرسد سیاستهای مختلف (اعم از نظامی و لیبرالی) آمریکا و خصوصاً سیاستهای لیبرال_دموکراتیک این کشور در جهت ایجاد ثبات و صلحسازی انجامگرفته آنگونه که در دیدگاه لیبرالیسم کشورهای دموکراتیک علیـه کشورهای دموکراتیک دیــگر وارد جـنگ نمیشوند و برخی معتقدند با افزایش روند دموکراتیزه شدن افغانستان از طریق نهادهای دموکراتیک بهنوعی به کاهش نیروهای گریز از مرکز و درنتیجه ثباتآفرینی در این کشور (افغانستان) را در پی دارد؛ هرچند این سیاستهای آمریکا با تناقضات و چالشهای روبهرو بوده است که به این منظور در این پژوهش از روش تبینی_ تحلیلی استفاده شده است.
کلید واژگان :امریکا، افغانستان، یازدهم سپتامبر، دکترین لیبرالیسم، صلحسازی.
ارزش ریالی : 600000 ریال
با پرداخت الکترونیک