چکیده :

به طور کلی در دهه های پایانی این قرن چیزی به کلی متفاوت را از سر می گذرانیم و آن ، فروپاشی نظم هستی های پایدار و فرض های عقل سلیم دنیای اقلیدسی است و این نظم در دو قرن اخیر بر فهم ما از دنیا حاکم بوده است . این مدل از یک سو میل فراوانی به تصمیم گیری قبلی و برنامه ریزی قطعی دارد و به خاطر ماهیت عملی اش مدعی برتری بر دیگر شکل های تصمیم گیری است و ما را به سمت دنیای غیر اقلیدسی با جغرافیای متعدد فضا- زمان می کشاند . درک این تغییر ما را وادار می کند که در فکر مدل های نظری جدید و مناسب تر باشیم .از سویی دیگر دستیابی به توسعه پایدار شهري، نیازمند نظریه برنامه ریزي و همچنین نظام برنامه ریزي جامع و کارآمد است که موضوع و زمینه کار آن، نقش برنامه ریزان، حدود مسئولیت و اختیار آنان، رابطه آنها با سایر تصمیم سازان و تصمیم گیران، روش کار، اهداف و ارزش هاي برنامه ریزي را تعیین کند. بنابراین این پژوهش با تکیه بر آراء ونظریات جان فریدمن مبنی بر قواعد تولید فضای شهرخوب بر اساس برنامه ریزی غیراقلیدسی و برنامه ریزی در حوزه عمومی ، دیسکورس و پراکسیس برنامه ریزی ، مورد کنکاش قرار گرفته و سپس به مشکلات نظام برنامه ریزی توسعه شهری و بایستگیِ دگرگونی آن به خصوص در نظریه برنامه ریزی های توسعه شهری در کشور ایران با تاکید بر نظریات جان فریدمن اشاره گردیده است ، با این فرض که امروزه تحولات جامعه ایران از یک سو و شاخص هاي اجتماعی، اقتصادي، جمعیتی و زیست محیطی همگی دال بر به بن بست رسیدن الگوهاي زورمند مداري اند. روش تحقیق این پژوهش به دلیل تکیه بر نظریه برنامه ریزی و ضرورت دگرگونی آن برای تولید فضای شهر خوب ( با تاکید بر نظریه فریدمن ) از نوع اکتشافی و با محتوا و ماهیت تحلیلی می باشد و جمع آوری داده ها نیز به شیوه کتابخانه ای و اسنادی صورت گرفته است . نتایج نشان می دهد که علیرغم سابقه بیش از 60 ساله برنامه ریزي توسعه در ایران، نظام برنامه ریزي توسعه ملی و توسعه شهري داراي کاستی هایی اساسی بوده و موفقیت چندانی در عمل حاصل نشده است. ریشه همه مشکلات جامعه و نظام برنامه ریزي ایران را باید در مدیریت متمرکز دولتی، برنامه ریزي با رویه اي محافظه کارانه و تکنوکراتیک در قلمروي دیوانسالارانه از بالا به پایین، بی توجهی به نقش گروه هاي ذينفع بویژه شهروندان در فرایند برنامه ریزي توسعه، شکاف بین تصمیم و اجرا، فن گرا و تخصص محوربودن پیشنهادهاي برنامه ریزان دانست. همچنین در انطباق با نحوه تولید فضا از هانری لوفور ( عمل فضایی ، بازنمودهای فضایی ، فضاهای بازنمودی ) به خصوص بازنمودهای فضایی در ایران می توان چنین قضاوت کرد که ساختار نظام برنامه ریزی ، به عنوان یکی از ارکان مدیریت کشور ، تابعی از یک ساختار به شدت بخشی نگر و به شکل فزاینده ای تمرکزگرا شکل گرفته است . بدین جهت در حال حاضر خصیصه اصلی ساختار تشکیلاتی نظام مدیریتی کشور تمرکزگرایی حاکم بر این سیستم است . نتایج نشان می دهد که مشارکت فراگیر گروه هاي ذینفع و شهروندان، تصمیم گیري مردم سالارانه، قانونمند، شفاف و پاسخگو به اجتماعات محلی و حرکت به سمت نظریه برنامه ریزی غیر اقلیدسی در کشور ایران ضروري است.

کلید واژگان :

تولید فضا ، شهر خوب ، برنامه ریزی غیر اقلیدسی ، بایستگی دگرگونی ، ایران



ارزش ریالی : 350000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک