نظریه نسخ عقلی، از نظریات پدیدآمده در قرن 19 و تکاملیافته در قرن 20 و 21 میلادی است. این نظریه، اجتهاد در حوزه احکام را بر محور مقاصد شریعت دانسته و قائل به بازسازی احکام بهتناسب مقتضیات عصر جدید است. تئوری مزبور، بر مبانیای استوار است که یکی از مهمترین آنها «عرفی بودن احکام» است. قائلان این نظریه، احکام غیرعبادی را عرف مردم عرب و جزء احکام غیرحقیقی اسلام دانسته و قائل به نسخ این احکام و جایگزینی احکام عقلی بهجای آنها هستند. مقاله فرارو با روشی توصیفی- تحلیلی، استناد به مبنای مزبور در جهت اثبات نظریه مذکور را نقد و بررسی کرده است. نتیجه آنکه این استناد با اشکالات ذیل مواجه است: مخدوش بودن کمیّت پرشمارِ احکام عرفیِ جزئی به خاطر عدم علم تفصیلی به قوانین عصر جاهلیت؛ عدم اختصاص مسأله عرفیت به احکام غیرعبادی، زیرا آنان امضایی بودن را عامل تغییرپذیری میدانند درحالیکه اکثریت قائلان به ثبوت احکام عبادی باور دارند؛ برخورد سهگانه ابقایی، اصلاحی و ابطالی اسلام با قوانین عرفی که نشان میدهد عرف، بهخودیخود نمیتواند ملاک و معیار باشد؛ ظرف تحقق بودن عرف برای احکام نه عنصر قوامبخش بودن آن؛ تشتّت سیره عقلای اعصار و امصار مختلف و عدم قابلیت جایگزینی آن برای احکام قرآنی؛ عدم وجود قید زمانمندی در احکام قرآنی و وجود ادله درونمتنی دال بر زمانشمولی در احکام قرآنی.
کلید واژگان :احکام غیرعبادی نسخ عقلی عرفی بودن احکام سیره عقلا
ارزش ریالی : 350000 ریال
با پرداخت الکترونیک