چکیده :

زبان‌شناسان شناختی بر +این باورند که نظام اداراکی انسان ذاتاً استعاری است. آن‌ها استعاره را مربوط به قلمرو اندیشه و فراتر از حوزۀ زبان می‌دانند. استعاره در نظریۀ معاصر به معنای مفهوم‌سازی پدیده‌های پیچیده و نامحسوس ذهن از سوی تجارب ملموس و حسی انسان است. اهمیت بررسی مفهوم «دل» در ناشناختگی و ماورائی‌ بودن آن در زبان و ادبیات، به‌ویژه عرفان است. واژۀ دل معانی گسترده و متنوّعی را القا می‌کند. از این‌ رو، بررسی شگردهای پردازش استعاری دل در شناسایی عواطف و نظام اندیشگانی شاعر بسیار مهم است. بنا بر این اهمیت، پژوهش حاضر می‌کوشد با هدف شناسایی مکتب فکری سنایی در این راستا و برخی ظرایف ذهنی و بیانی حاکی از آن، به توصیف و تحلیل شگردها و ابزارهای محسوس کردن «دل» در اندیشۀ این شاعر در چارچوب نظریۀ شناختی و کارکردهای مفهوم‌سازی آن بپردازد. نتایج نشان می‌دهد که پربسامدترین نوع استعارۀ دل، هستی‌شناختی و چشمگیرترین آن از نوع شیء‌انگاری است که حاکی از تأثیر تجارب اولیۀ ذهنی و ناخودآگاه جمعی بر ذهن شاعر در فهم دل است. القای مفاهیم عاطفی (عشق‌ورزی، حزن و شادی)، تبیین مفاهیم اخلاقی (شکیبایی و نفس و دنیاگرایی)، جایگاه تجلی حق بودن، اندیشه‌ورزی ‌و دانایی و نیز رازداری به ترتیب از مهم‌ترین کارکردهای معنایی دل است.

کلید واژگان :

زبان‌شناسی شناختی|استعارۀ مفهومی|دل|دیوان سنایی



ارزش ریالی : 350000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک