پژوهش حاضر با اجرای الگوی یادگیری معکوس به بررسی اثربخشی آن بر ابعاد یادگیری خودراهبر مهارت دستور زبان انگلیسی دانشجویان پرداخته و در صدد بهبود راهبردهای تدریس و یادگیری است. تحقیق حاضر یک تحقیق شبهآزمایشی با پیشآزمون و پسآزمون است. نمونة آماری از میان کلیة یادگیرندگان مرکز علاءالدین مشهد از سال تحصیلی 1397 تا 1399، تعداد 220 نفر بهصورت در دسترس با جایگزینی تصادفی انتخاب شدند. به منظور جمعآوری دادهها، ابتدا پرسشنامة Fisher و همکاران (2001) بهعنوان پیشآزمون روی گروه آزمایش و کنترل اجرا و سپس گروه آزمایش تحت الگوی آموزش معکوس و گروه کنترل به روش سنتی دستور زبان انگلیسی را فرا گرفتند. در پایان دوره، پسآزمون روی هر دو گروه انجام شد. ضریب آلفای کرونباخ (α) برای تعیین روایی و پایایی پژوهش، آزمون اندازهگیری مکرر برای بررسی نرمال بودن جامعة مورد مطالعه و از آزمون t پارامتری نمونه برای پاسخ به سؤالات پژوهش استفاده شد. یافتهها نشان داد که استفاده از الگوی یادگیری معکوس بر رغبت به یادگیری و خودکنترلی تأثیر داشته اما بر خودمدیریتی تأثیری نداشت. با توجه به نتایج و یافتهها میتوان ادعا کرد که ارزش و مقبولیت الگو بر ابعاد رغبت به یادگیری و خودکنترلی یادگیری خودراهبر در سطوح مختلف آموزش عالی مؤثر بوده و موجب بهبود تدریس و یادگیری میشود.
کلید واژگان :الگوی یادگیری معکوس، خودکنترلی، خودمدیریتی، رغبت به یادگیری، یادگیری خودراهبر
ارزش ریالی : 600000 ریال
با پرداخت الکترونیک