رفتن در لغت به معنای حرکت کردن از جایی به جایی دیگر است؛ امّا در زبان فارسی با توجّه به بافت جمله، معانی مختلفی می¬یابد. این پژوهش، معانی متعدّد این فعل را در غزلیات حافظ مورد بررسی قرار می¬دهد و برای تبیین بهتر از نظریه¬ی طرح¬واره¬های تصویری در حوزه¬ی معنی¬شناسی شناختی کمک می¬گیرد. در غزلیات حافظ به جز چند مورد، فعل رفتن اغلب در معنایی غیر از «حرکت فیزیکی از جایی به جای دیگر» به کار رفته است. مفاهیم انتزاعی بیان شده با فعل رفتن عبارتند از : مردن، گذر زمان، وجود داشتن و متحمّل شدن، عاشق شدن، طلب معشوق، وصال، آغاز و اتمام کار، رد کردن و ثبات. کاربرد فعل رفتن در هریک از موارد مذکور تبیین¬کننده¬ی دیدگاه¬ها و اندیشه-های حافظ¬ است که به مواردی از جمله نگاه مثبت به پدیده¬ی مرگ، توجه به کیفیت گذر زمان، گذرا بودن سختی¬ها و ماهیت پویای عشق و برگشت-ناپذیری و جبر موجود در آن می¬توان اشاره کرد.
کلید واژگان :معنی شناسی شناختی، فعل،رفتن، حافظ، حرکت.
ارزش ریالی : 300000 ریال
با پرداخت الکترونیک