مکتب و نظریه هنری آرمانیسیسم (بخش چهارم)

رسیدن به کمال مطلوب و ایده آل ها، تلاش در جهت دستیابی به بینش، اندیشه و اهداف و غایتهای والا و رفیع، کوشش به سمت و سوی حصول معیار و استانداردهای واقعی و حقیقی، حرکت و جنبش در جهت دستیابی به ژرف اندیشی علمی و خلق و آفرینش ساختار و نظامی انسجام یافته، ارزشمند و شایسته از جمله اهداف آرمانیسیسم ها است، آن ها نسبت به هنر و فرهنگ دوره معاصر نقد دارند، پوچی و تهی بودن را در دوره، عصر و زمانه خود میبینند و در نوع آثاری که خلق میکنند اعتراض، گلایه و حرفهای خود را به تجلی و ظهور میرسانند و تأکید راسخ بر الگو و الهام گرفتن از آثار، نظریات و نوع بینش و تفکر پیشینیان و گذشتگان دارند و پایایی، جاودانگی و تعالی را در آثار و تألیفات آن ها میبینند، مکتب آرمانیسیسم نگاهی به مباحث مطرح و بیان شده در فلسفه دارد. آنها با الهام و الگو گرفتن از اندیشه، تفکرات، نظریات و تئوری های مطرح شده فیلسوفان گذشته و پیشین و همچنین با بهره گیری از مکتب های فلسفی و با بررسی و کاوش درباب پوزیتیویسم، تجربه حسی، اگزیستانسیالیسم، بینش و اندیشه های مطرح شده درباره اثر هنری در پی پاسخ به پرسش های خود میروند. پژوهش و تحقیق حاضر به تفسیر و تشریح درباب مکتب و نظریه هنری آرمانیسیسم و اثرگذاری دیدگاه و نظریات فلسفی بر عقاید، اندیشه و بینش های شکل گرفته در مکتب آرمانیسیسم میپردازد. در این پژوهش از روش تحلیلی_توصیفی و برطبق و حسب مطالعات کتابخانه ای، استفاده و بهره جستن از مدارک و اسناد در دسترس و موجود و بهره جویی از داده و اطلاعات موجود در اینترنت، دانسته و معلومات موردنیاز به دست آمد، آنالیز و تحلیل محتوایی اندیشه، تفکرات، بینش و نظریات مختلف برخی از نظریه پردازان، متفکران، حکیمان و فیلسوفان در روند شکل گیری مکتب موردنظر و نظریات و تئوری های مطرح شده در این مکتب اثرگذار بوده است، نتایج تحلیل ها حاکی از آن است که دیدگاه و نظرگاه های فلسفی در روند شکل گیری نظریات، پنداشت و اندیشه های بیان شده در مکتب آرمانیسیسم اثرگذار هستند.

مکتب و نظریه هنری، آرمانیسیسم، فلسفه، پوزیتیویسم، تجربه حسی، اگزیستانسیالیسم