چکیده :

ایدئولوژی هر مکتبی نشان دهنده زیربنای فکری آن مکتب می باشد. در واقع وجه ممیزه مکاتب فکری گوناگون ، مانند اسلام ، کمونیسم ، لیبرالیسم و.... از یکدیگر ، را می توان ایدئولوژی آن مکاتب دانست. مارکسیسم را می توان بی گمان از تاثیرگذارترین نحله های فکری قرون 19 و20 قلمداد نمود.اصول اساسي ماركسيسم –لنينيسم را كارل ماركس و فريدريش انگلس و بعدها ولاديمير ايليچ اوليانوف(لنين) ، تنظيم كرده اند. ماركس با استفاده از سه منبع يعني انديشه هاي اقتصاديون انگليسي مانند (آدام اسميت و ريكاردو) و فلاسفه آلماني مانند(هگل و فويرباخ) و سوسياليست هاي تخيلي فرانسوي مانند(سن سيمون و فوريه) نظريات خود را ترتيب داده است. هرچند بیشتر اندیشمندان اعم از شرقی و غربی این نحله فکری را صرفا مکتبی اقتصادی تلقی می نمایند و غالب دیدگاه ها حکایت از تقابل همه جانبه مارکسیسم و کمونیسم برآمده از آن با نظام سرمایه داری دارد، لذا در این نوشتار سعی بر آن است تا به مواردی غیر از موارد مذکور پرداخته شود. مواردی نظیر عدم توجه مارکسیسم به معنویت ، اخلاق ، مذهب و نهایتا فرهنگ. در نوشتار حاضر، مساعی بر آن بوده است که اندیشمندان اسلامی بر طبق چه اصول و موازینی، مبانی و مبادی مذکور نحله کمونیسم را به چالش کشیده اند.به نظر می رسد عدم مذهبی بودن کارل مارکس ، قاعدتا عدم توجه وی به مسائل مذهبی و به تبع آن اخلاق و فرهنگ را نیز به دنبال داشته باشد و از سویی دیگر ، از آنجا که تقریبا تمامی مساعی وی پیرامون کار و نظام سرمایه داری و نظام طبقاتی معطوف است ، می توان دلیلی دیگر بر این بی توجهی یا کم توجهی وی برشمرد.لذا تلاش نویسندگان در این نوشتار ، تبیین گوشه هایی از انتقادات اندیشمندان و فقهای برجسته اسلام ، نظیر امام خمینی (ره) ، شهید مطهری ، آیت الله مکارم شیرازی و تنی دیگر چند از اندیشمندان این مکتب از مارکسیسم و کمونیسم بوده است.

کلید واژگان :

مارکسیسم، اخلاق گرایی، فرهنگ، مذهب، منتقدین اسلامی



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک