چکیده :

بيش از هزار سال است كه شاهنامه، شاهكارحماسي فردوسي، مورد توجه و استقبال ايرانيان و ساير ملّت‌ها در شرق و غرب جهان است. در سراسر زماني كه از بناي اين كاخ بلندِ منظوم مي‌گذرد، همواره بزركسالان به شيوه‌هاي گوناگون از آن بهره برده‌اند و آشنايي با اين گنجينه‌ي حكمت و پند و اندرز را به كودكان و نوجوانان خود سفارش كرده‌اند و داستان‌هاي حماسي و پهلواني شاهنامه، كشش شگرفي در كودكان و نوجوانان ايجاد كرده است. وجود بازنويسي‌هاي فراوان و تجديد چاپ‌هاي مكرّر در سال‌هاي اخير، شاهدي بر پيوند شاهنامه با كودكان و نوجوانان است. «قصه‌هاي شاهنامه» اثر اكرم محرابي از نمونه‌هاي شناخته شده‌ي اين بازنويسي‌ها است كه بارها در تيراژ بالا تجديد چاپ شده است. در اين كتاب دو جلدي با اقتباس از شاهنامه‌ي فردوسي قصه‌هاي مناسبي از از دوره‌ي پهلواني شاهنامه بازنويسي شده است. اين نوشتار پس از نقد ساختاري «قصه‌هاي شاهنامه» به بررسي امانت‌داري و حفظ عناصر مهم و موفقيت نويسنده در برقراري پيوند كودكان با اين گنجينه‌ي ارزشمند پرداخته است. يافته‌هاي اين تحقيق نشان مي‌دهد، بازنويسي مورد بررسي با كاستي‌هاي محتوايي و زباني فراوان در شناساندن شاهنامه‌ي فردوسي كوتاهي نموده است. با توجه به روند سريع بازنويسي آثار كهن در سال‌هاي اخير، نقد و تحليل يكايك اين كتاب‌ها، كمكي به شناخت آثار برتر و حفظ بازار كتاب و ذهن و روان كودك و نوجوان از آفت بازنويسي‌‌هاي سخيف است.

کلید واژگان :

شاهنامه، قصه، بازنويسي، ادبيات كودك، عناصر داستان.



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک