چکیده :

خانواده اولين و مهمترين کانون پرورش صحيح، احيا و شکوفايي استعدادهاست هرگونه تحول و تغيير اجتماعي بايد از آنجا آغاز شود و هر اقدام اصلاحي نخست بايد خانواده را شامل گردد. لذا اين پژوهش بر آنست تا به بررسي دقيق نقش نظام مقدس خانواده در پيشرفت تحصيلي دانش آموزان ديرآموز بپردازد تا شايد بتواند قدمي در راستای کمک به اين گروه از آينده سازان ايران اسلامي بردارد. مقدمه :عقب ماندگي ذهني يا به اصطلاح ديگر نارسايي رشد قوای ذهني موضوع تازه و جديدی نيست بلکه در هر دوره و زمان افرادی در اجتماع وجود داشته اند که از نظر فعّاليت های ذهني در حد طبيعي نبوده اند. تفاوت های فردی دانش آموزان، که حاکي از وجود قضاوت در توانايي های آنان است، از مهمترين اصول و مواردی است که هميشه بايد در آموزش و پرورش مورد توجه قرار گيرد. مواد وروشها :از تعداد 142 نفر دانش آموز 06 دانش آموز که 06 نفر از طبقات بالای اقتصادی و 06 نفر از طبقه پائين اقتصادی انتخاب شده است و پرسش از کليه معلمين مشغول به تدريس در کلاسهای ديرآموز مي باشد.روش جمع آوری اطلاعات در اين تحقيق پرسشنامه و استفاده از معدل دانش آموزان ديرآموز مي باشد. يافته ها :پژوهشگران در نتيجه تحقيق دريافته اند افرادی که به خانواده های نيازمند و محله های فقيرنشين تعلق دارند غالباً از لحاظ يادگيری و پيشرفت های درسي از خانواده های طبقه متوسط وضع پايين تری داشته اند. کودکان طبقه پايين به دليل عدم برخورداری صحيح و کافي از غذا لباس شايسته، مسکن و... کمتر به دانش اندوزی پيشرفتهای درسي علاقه نشان مي دهند. نتيجه گيري :با توجه به نتايج به دست آمده مي توان چنين اظهار نمود که بين سطح درآمد و پيشرفت تحصيلي دانش آموزان ديرآموز رابطه بسيار زيادی وجود دارد. به عبارتي ساده تر هرچه سطح درآمد خانواده بيشتر باشد فرزندان آنها نيز از پيشرفت تحصيلي بهتری برخوردارند چرا که با ايجاد فضای آموزشي مناسب و تهيه امکانات و ملزومات آموزشي به نوعي سرمايه گذاری بلندمدت و مطمئن تر نموده است که اين امکان در خانواده های طبقات پايين تر از نظر مالي کمتر اتفاق مي افتد.

کلید واژگان :

خانواده، مدرسه، ديرآموز،تحصيل، پيشرفت



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک