چکیده :

در صورت ارتکاب بزه، اصل بر مسؤولیت جزایی است مگر به استناد مادة 146 قانون مجازت اسلامی که افراد نابالغ، مسؤولیت کیفری ندارند. اما اینکه این افراد در چه مرحله¬ای از دوران زندگی بالغ می¬شوند و آیا بلوغ، ویژة امور تعبدی و تشریعی است یا فرایندی بیولوژیک و روان-شناختی که از فردی به شخص دیگر و از جامعه و اقلیمی به جغرافیا و اجتماعی دیگر متفاوت و متغیر است، موضوعی است که سالها بحث محافل قضایی است و به یکی از دغذغه¬های اندیشمندان حقوقی و جرم¬شناسان بدل شده است. اصولاً بحث از بلوغ با مباحث دیگری مثل کودکی، رشد، سنّ تمییز، کمال عقل و مسؤولیت کیفری نیز در ارتباط است. با دقت نظر در سابقة جنایی تقنینی ایران تا قبل از سال 1392، قانون¬گذار نه تعریف روشنی از کودکی انجام داده بود و نه به مفهوم رشد جزایی پرداخته بود. با ورود مادة 91 به عرصة تقنینی جنایی کشور، ارتباط رشد جزایی و خدشه و شبهه¬ای که بر مسؤولیت تام کیفری اعمال می¬شود؛ به درستی مدنظر مقنن واقع شد. بر این اساس که اگر رشد در فرد قابل احراز نباشد با فرض مواردی سه¬گانه که در بحث اصلی به آنها اشاره می¬شود؛ مسؤولیت کیفری و واکنش اجتماعی ناشی از آن زائل می¬شود. در این نوشتار تلاش است تا ضمن بررسی این مواد که اصل مسؤولیت کیفری را با تردید مواجه کرده است، راه-های تشخیص رشد و کمال عقل که به نظر پزشک قانونی (یا طریق دیگری که دادگاه اقتضا بداند)، موکول شده است، مورد تبیین و کنکاش قرار گیرد.

کلید واژگان :

بلوغ، رشد جزایی، قوة تمییز، کمال عقل، مسؤولیت کیفری



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک