چکیده :

چکیده به قول عرفا، جهان اسم الله است. تكامل واقعي با دستاورد عقل و ره آورد دل است. مولوي می گويد: اي انسان فنا في الله سه مرتبه دارد: فناي افعال،كه آن را«محو»گويند. فناي صفات كه آن را«طمس» گويند. فناي ذات كه آن را«صحو» گويند، بکوش در گروه یاران حق قرارگیری. اگردر دوران حيات، انسان، عقل را روي عقل بريزد و با راهنمايي عقل كاركند كارهايش عقلا پسند مي گردد. مانع از بدگفتاري و بدكرداري مي گردد. عقل، شرع داخل است. «كلما حكم به العقل حكم به الشرع»هرچه عقل مي گويد، شرع هم همان را مي گويد. حكما، حواس پنجگانه باطني را از اين قرار بيان كرده اند: حس مشترك، خيال، حافظه، ذاكره، واهمه. و برای انواع عقل: عقل هيولايي، عقل بالملكه، عقل بالفعل، عقل مصفا، مرتبه ای قرارداده اند تا سالک با شناخت و بهره گیر ی از این حواس و عقول، طی طریق کند و در نهایت به وصول معشوق واقعی نایل شود. یافته ها نشان می دهد، مولوی عارف سالک را مردشكار، می خواند و می گوید برای این مردشکار درسلوك عرفاني به تدريج كشف و شهود دست مي دهد و شكارحقايق مي كند.

کلید واژگان :

کلیدواژه: مولانا ، غزل ، عشق ، عقل ، مثنوی



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک