چکیده :

ساختارگرایی در حقیقت روش جستو و جوی واقعیت نه در خود اشیاء بلکه در رواب میان آنهاست. ساختار گرایی ادبی به دنبال آن است تا علمی ترین مبنای ممکن را برای مطالعات ادبی فراهم آورد و تمامی آثار ادبی را به صورت علمی مورد برسی قراردهد تا از این طریق بتواند ساختارحاکم بر ذهن انسان را کشف کند. ای.جی.گریماس از جمله روایت شناسان است که به بررسی و تحلیل ساختار داستانها پرداخت. وی از ژانر خاص مورد نظر پراپ فراتر رفت و کوشید تا به دستور زبان روایت دست یابد. گریماس به جای هفت دسته شخصیت های پراپ سه دسته از تقابل های دو گانه را پیشنهاد کرد که بنا به قاعده های معنا شناسی شکل می گیرند. دراین نوشتار کوشش شده است که مولفۀ های نظریه گریماس درحکایت شیرو نخجیران از حکایات معثنوی مولانا مورد تجزیه تحلیل قرار گیرد.داستان شیرو نخجیران از جمله داستان های مثنوی است که به سبب افت و خیز ها و کوشش و کشش های که در طرح داستان موجود است و همچنین به دلیل ویژگی های ساختاریی که دارد مولفه های نظریۀ کنشگرانۀ گریماس در آن قابل بررسی و تحلیل می باشد.نتایج حاصل ازاین پژوهش نشان دهندۀ استواری ساختار و پیوستگی اجزای حکایت فوق و همچنین بازگو کنندۀ توانایی خاص مولانا در داستان پردازی است.

کلید واژگان :

مثنوی معنوی،، حکایت شیر و نخجیران، ساختارگرایی، نظریۀ کنشگرانۀ معنایی گریماس



ارزش ریالی : 500000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک