مسئله و راه حل: هدف اين مقاله ارائه توصيههايي براي سياستگذاري متعامل در دو حوزة مديريت هنري و آموزشي براساس تبيين ماهيت و شناخت موضوع، هدف، روش و متعلَّق آنها و نسبتشان با يكديگر از طريق بررسي نسبت هنر با تربيت بصيرتگراست. بنابراين سؤال اساسي و مسئلة اين مقاله عبارتست از اين كه "چگونه ميتوان با بررسي نسبت ميان هنر و تربيت –از زاوية ديد نظرية بصيرت- ، به سياستگذاري در زمينة مديريت اين دو مقوله پرداخت؟" حل این مسئله، بویژه آنگاه که نتيجة آن در سیاستگذاری موثر باشد، هر چند ممکن اما، بسیار دشوار است؛ به همین جهت نگارنده اذعان دارد که با تلاش خود، به سؤالات اساسي طرح شده در مقاله پاسخ كاملي نميدهد اما مسلما گزارههايي را مطرح ميكند كه ميتواند براي يك تربيتپژوه نظير نگارنده اين سطور، چونان بـــاورهايي که صـــدق آنها با دلایل منطقی مورد بحث قرار میگیرد اما تـــوجيه آنها نیازمند تلاش بيشتري است، جذاب و قابل تأمل باشد بنابراین از نوع انجام -و نه اتمام - است! برای حل مسئله، مباحث این مقاله در چند محور ارائه میگردد: محور اول شامل گزارههايي اساسی است كه به تبيين ماهيت "تربيت" و "هنر" و برقراري نسبت ميان اين دو میپردازد. مطابق این گزارهها، تربیت -با گستره ای از اندیشه تا عمل- به عنوان عامل اساسی تحولِ(=رشدِ) شخصیت و -به تبع آن- اصلاح رفتار آدمی معرفی میشود؛ و هنر -به معنای عام- ناشی از بصيرت و ديد زيباييشناسانة آدمي به خلقت، طبيعت و زندگی است. مطابق گزارههاي مطرح شده در اين بخش، يکی از مهمترين ابعاد وجودی فرد انساني بعد زيباييشناختی است که در کنار ساير ابعاد وجودی او – مثل بعد جسمانی، بعد عاطفی، بعد اجتماعی و بعد عقلانی- می بايست مورد توجه قرار بگيرد و پرورش يابد زيرا زندگی ما برای آرايش مطبوع، آرامش مطلوب و غنای معنوی به هنر نيازمند است. پس هنر زمينهای است که جاذبه خاصی در انسانها -و بطور خاص در بچهها- ايجاد میکند، به همين جهت وجود آن در محيطهاي تربيتي اهميت دارد؛ با اين هدف كه متربي: قادر به درک زيبايي زندگی و توجه به جلوههای مختلف هنر در حيات گردد و خود، مدرک جلوههای هنر باشد. قادر به حفظ زيباييهای زندگی گردد و خود، حافظ جلوههای هنر باشد. توان خلق و ابتکار هنری بيابد و خود، زاينده هنر باشد. در تمييز زيبا از نازيبا توانا باشد و حيات زيبا و طيب را از زندگی زشت و نازيبا جدا کند. تمام اهداف تربیتی مذکور بخصوص هدف آخر، يک توان عقلانی مهم است که در اسلام انتقاد و قوه نقد نام دارد. در همين بخش از مقاله به اهميت قوه عقلانی در پرورش بعد زيباييشناختی اشاره و بر سه ویژگی مهم "تشخيص و فهم"، "تمييز و داوری" و "تصميمگيري" -که در نظرية تربيتی بصيرتگرا مورد تاکيد است- تأكيد ميشود و هنر، چونان فعاليتی معنابخش، نشاط آفرين و جهتدهنده در زندگی انسان و به عنوان عاملي مؤثر در ايجاد، حفظ و توسعه "بصيرت" معرفي ميشود. خش دوم مقاله اختصاص به بررسي ويژگيهاي مديريت هنري و مديريت آموزشي دارد در اين بخش این مدعا توجیه میشود كه مديريت آموزشي، تلاشي عقلاني در قالب اقدامات مداخلهگرانه براي جامه عمل پوشاندن به انديشههاي تربيتي بشمار میآید و به همين دليل بشدت و كاملا وابسته به نظرية تربيتي است و نميتواند از آن فارغ باشد و بنابراين تمامي قواعد و اصول حاكم بر تعليموتربيت -به عنوان يك دانش گسترده- بر مديريت آموزشي نيز حاكم است. همين مدعا در بارة مديريت هنري نيز قابل طرح است یعنی مديريت هنري نيز تلاش عقلاني براي جامه عمل پوشاندن به اهداف تربيتي، اجتماعی و حتی سیاسی مربوط به حوزة هنر و نيز توسعه و ارتقاء خود هنر در قالب اقدامات مداخلهگرانه بشمار میآید و به همين دليل بشدت و كاملا وابسته به نظريه های سیاسی، اجتماعی و بویژه تربيتي رايج و نيز فلسفه هنر است. در بخش سوم، برای ارائة توصيههايي براي سياستگذاري متعامل در دو حوزة هنر و تربيت، با تكيه بر نظريه بصيرت تلاش ميشود.
کلید واژگان :نظريه پردازي، تربيت اسلامي، نظريه، عمل، نظرية تربيتي اسلامي، فلسفة تعليموتربيت اسلامي، هنر، مديريت هنری و آموزشي
ارزش ریالی : 300000 ریال
با پرداخت الکترونیک