چکیده :

طنز در اصطلاح ادبی، شیوه خاص انتقادی است که ادبا بهوسیله آن بهصورت غیرمستقیم و با بزرگنمایی واقعیتها ضعفهای و لغزشهای اجتماعی را موردنقد قرار میدهند و هر نویسنده و ادیب طنزپردازی در جهت بیان مقاصد اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و... از شگردهای هنری خاص خود بهره میبرد در این تحقیق که روش آن بر پایه روش توصیفی تحلیلی و مطالعات کتابخانهای اسنادی استوار است، نگارنده ضمن بررسی و تحلیل اوضاع اجتماعی، سیاسی و فرهنگی عصر دو ادیب و طنزپرداز برجسته ادبیات فارسی )علیاکبر دهخدا )دخو( و کیومرث صابری فومنی )گلآقا(( روشن میسازد که چگونه ادبای طنزپرداز برجسته ایرانزمین توانستهاند با استفاده از شیوه طنز سازوکارهای القای بیان و معانی و مقاصد خود را نسبت به اوضاع اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه بیان نمایند و هریک از آنان با بهرهگیری از طنز، کدام بخش از اوضاع جامعه را موردبررسی قرار دادهاند که سپس نگارنده، پس از بررسی و تأمل ژرف بینانه به آثار هریک از آنان، به این نتیجه رسید که دهخدا در کنار توجه به اوضاع جامعه، علیه جامعه مینویسد و گلآقا در جهت انتقاد و اصلاح حکومت و ارائه راهکارهایی برای بهبود اوضاع مملکت گام برمیداشت. دیگر اینکه در مطالب گلآقا، نوشتهها بر پایه گفتگو بین شخصیتها شکل میگیرد درحالیکه شخصیتهایی که دخو آفرید، هیچگاه نقش محوری نمیگیرند و همیشه در حاشیه میمانند.

کلید واژگان :

طنز علی اکبر دهخدا کیومرث صابری ـ جامعه - القای معانی انتقاد.



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک