تغيير چگونگي تقسيم منافع حاصل از تجارت بين ملت ـ دولت ها، تغيير چگونگي توزيع درآمد بين صاحبان عوامل توليد در كشورها، تغيير ساختار توليد و اشتغال و فرار مغزها و تحرك سرمايه در نتيجه باز شدن درهاي اقتصاد كشورها به روي رقابت بين المللي و همچنين زير سوال رفتن حاكميت ملي ملت ـ دولت ها، در نتيجه گسترش نقش شركت هاي چند مليتي و كاهش تاثير سياست هاي داخلي بر اقتصاد ملي، از عواملي است كه با جهاني شدن اقتصاد باعث واكنش هاي متفاوت ملت ـ دولت ها وگروه ها در برابر اين پديده شده است؛ واكنش هايي كه شامل مقابله فرهنگي، تقويت اقتصاد منطقه اي و اعتراضات گروهي است و طيف هاي گسترده اي را در بر مي گيرد. بحث جهاني شدن اقتصاد، در چند سال اخير مورد توجه جدي دولت ها و جوامع گوناگون قرار گرفته است، اما فرآيند جهاني شدن چندان تازه نيست؛ زيرا پديده جهاني شدن اقتصاد در واقع پس از جنگ جهاني دوم، با رشد تجارت كالاها بين كشورهاي آغاز شده و روند آن در 20 سال اخير فقط شتاب بيشتر يافته است. اما واكنش كشورهاي پيشرفته و در حال توسعه و گروههاي ذينفع در برابر پديده يكسان نبوده است.از اين رو نبايد جهاني شدن را چنان كه تصور مي شود، حلال همه مشكلات دانست، اما با توجه به عواملي كه در جهاني شدن اقتصاد موثر بوده است، بايد آن را به عنوان يك پديده غيرقابل برگشت پذيرفت. در اين صورت، يافتن راه حل هاي مناسب، براي برخورد با مسائل مطرح شده، ضرورت مي يابد. در اين مقاله تاثير و نقش جهاني شدن بر اقتصاد و تحولات بازار به منظور شناخت علل واكنش ها در برابر اين پديده مورد بررسي قرار مي گيرد. بدين منظور ابتدا پديده جهاني شدن اقتصاد معرفي و سپس عوامل گسترش آن در سالهاي اخير و همچنين اثرات جهاني شدن اقتصاد مطرح مي شود.
کلید واژگان :جهاني شدن ــ تحولات بازار ـ سازمان تجارت جهاني ـ جهاني شدن اقتصاد.
ارزش ریالی : 300000 ریال
با پرداخت الکترونیک