در سالهای اخیر حاکمیت شرکتی به یک موضوع بسیار مهم در شرکت¬ها مبدل شده است. به دلیل وجود تضاد بین مدیران و سرمایه¬گذاران طبق تئوری نمایندگی، همواره این امکان وجود دارد که مدیران شرکت¬ها از منابع شرکت در جهت افزایش ثروت سهامداران استفاده بهینه ننمایند. صاحبنظران در این زمینه امروزه بهترین راه حل این مشکل را بهبود سیستم راهبری شرکتی (حاکمیت شرکتی) می¬دانند. حاکمیت شرکتی عبارت است از فرایند نظارت و کنترل برای تضمین عملکرد مدیر شرکت مطابق با منافع سهامداران و شامل ساختارها و فرایندهایی است که برای هدایت، کنترل، تصمیم¬گیری، اجرای درست مصوبات، هیأت¬مدیره فعال، کنترل اسستراتژیک، شفافیت اطلاعات و پاسخگو کردن مسؤلان درون سازمانی و ... است. مالکان به منظور کاهش دادن این تضاد منافع می¬توانند از مکانیسم¬های نظارتی، محرک¬های انگیزشی و ابزارهایی استفاده کنند تا اطمینان یابند که مدیران در جهت منافع مالکان در حرکت هستند. از طرفی، با توجه به فروپاشی شرکت هاي بزرگ از قبیل انرون و ورلدکام در آمریکا و تل وان در استرالیا به علت پاره اي از تخلفات حسابداري و نداشتن مکانیزم هاي با کیفیتی براي حمایت از منافع سرمایه گذاران و کنترل رفتار فرصت طلبانه مدیران ، بحث راهبري شرکتی و مولفه هاي آن بسیار حائز اهمیت گشته است . از این رو، در تحقیق حاضر درصدد آن هستیم که به مولفه های حاکمیت شرکتی به عنوان یک حامی برای سهامداران و جلوگیری از رفتارهای فرصت طلبانه مدیریت بپردازیم .
کلید واژگان :راهبری شرکتی، سهامداران نهادی، هيأت¬مدیره، اعضای غیر¬موظف هيأت¬مدیره، تئوری نمایندگی.
ارزش ریالی : 500000 ریال
با پرداخت الکترونیک