چکیده :

حیات رنگ¬ها اگرچه خود منوط به تابش نور است و فقدان نور همسنگ است با تاریکی و ظلمت، امّا با یک نگاه گذرا به پیرامون خود می¬توان سطله¬ی بی¬چون و چرای جهان رنگ¬ها را بر اقلیم محسوسات مشاهده کرد. در حقیقت، هرچه در قلمرو هستی به مرز تعیّن و عینیّت رسیده، در هیأت رنگ است که پدیدار و از سایر پدیده¬ها متمایز می¬گردد. نیز تأملی در واژه¬ها و ترکیب¬های برساخته¬ای که¬ از کیهان رنگ¬ها به مظاهر مختلف طبیعت یا به عکس، از اقلیم طبیعت به ساحت رنگ¬ها انتقال یافته، میزان سیطره¬ی این عنصر را از کهن¬ترین روزگار بر زندگی بشر برجسته¬تر می¬سازد. همچنین، سامان رنگ¬ها محل ظهور و نمودِ دریافت¬های ویژه¬ی هنرمندان و به خصوص شاعرانی است که می¬کوشند تا جهان انتزاعی و نامحسوس اندیشه¬ی خود را به تصویر بکشند و از عنصر رنگ در راستای خلق تصویرهای شاعرانه بهره بگیرند. در واقع، عنصر رنگ، یکی از عناصر برجسته¬ی تصویرپردازی و تجلّی¬گاه غلیان¬ عواطف و احساس¬های شخصی شاعر از محیط پیرامونش است. با واکاوی نوع و بسامد رنگ¬های بکاررفته در یک اثر می¬توان به جنبه¬های پنهان روان هنرمند پی برد؛ همچنین، بسامد بالای بهره¬گیری شاعر از واژه¬ها یا ترکیب¬های خاص نیز می¬تواند در تحلیل جهان فکری او راهگشا باشد. این پژوهش که به «روش کتابخانه¬ای» تحریر یافته است، می-کوشد تا روان¬شناسیِ طیف¬های بکاررفته و کارکرد آنها را در 600 غزل بیدل دهلوی بررسی کند. نتیجه¬ی این جستار نشان¬دهنده¬ی گرایش بیدل به بهره¬گیری از پنج رنگ (سیاه، سپید، قرمز، سبز و زرد) است که هر رنگ در شعر او کارکرد مخصوص به خود را دارد.

کلید واژگان :

بیدل، رنگ، روانشناسی رنگ¬ها.



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک