چکیده :

سقوط صدام حسین و اضمحلال بعثیسم در عراق، نوید روزهای مبتنی بر نظام پارلمانتاریسم، مشارکت فعال مردم، حضور طیف های سیاسی مختلف و تحقق دموکراسی را می داد اما واقعیت این است که زوال حزب بعث، نه تنها بسترساز روند دموکراتیزاسیون در این کشور نگردید که خود ظهور بحران های سیاسی متعددی همچون ظهور تکفیریون داعش، تشتت در میان احزاب مختلف سیاسی، چندپارگی قومیتی و بحران های امنیتی را به همراه داشت. لذا در این مقاله، هدف نویسندگان تبیین روند دموکراتیزاسیون در عراق و عدم موفقیت در این زمینه می باشد. روش مورد استفاده از نوع جامعه شناسی تاریخی می باشد. یافته‌های تحقیق نشان داد کشور عراق به رغم اینکه مستقیما در جریان های منتهی به بیداری اسلامی قرار نگرفت، اما مفهوم شکاف های اجتماعی، مهمترین مولفه عدم تحقق دموکراتیزاسیون در نظام سیاسی عراق بوده است. مفهوم شکاف های اجتماعی در کشور عراق در چند دوره نمود یافته است و چند بازخورد و پیامد نیز داشته است. در دوران صدام، خشونت، ترور، سرکوب، اعدام مهمترین علل عدم تحقق دموکراتیزاسیون بوده است. گسل سیاسی میان اکراد، اهل سنت عراق و تشیع در این کشور مهمترین علت عدم تحقق دموکراتیزاسیون در پساصدام بوده است. سه رویکرد احیای خلافت مد نظر اهل سنت، پیوند نزدیک با بعثی های رده بالای باقی مانده از دوران صدام و انزوای شیعیان و مبارزه با آنان، بسترساز اصلی ظهور داعش در مرحله بعدی به شمار می رود و سرانجام حضور دامنه دار وهابیسم سعودی، چالش میان شیعیان، فقدان ارتش سازمان یافته و عدم دولت مرکزی مهمترین علل عدم تحقق دموکراسی در نظام سیاسی عراق می باشد.

کلید واژگان :

عراق، دموکراتیزاسیون، شکاف های اجتماعی، پساصدام، تکفیریون داعش.



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک