بسیاری از متدينان معتقدند كه عملي را مي توان عملِ درست لحاظ نمود كه منطبق و سازگار با اوامر الهي باشد و اعمالي كه منطبق با اوامر الهي نباشد، نادرست اند، در مقابل، برخی دیگر نیز از فضیلت خودمحوري طرفداری می کنند و رابرت آدامز دو اشکال عمده ای را که طرفداران خودقانونی پیش می کشند، به صورت زیر بیان می کند: اشکال اول) استدلال از راه مسئولیت، بدین صورت که در اخلاق جایی برای اوامر و دستورات وجود ندارد حتی اگر این اوامر از جانب خدا باشد. انسان تنها در مواقعی خیلی خاص می¬تواند معذور به این عذر باشد که فقط دستورات را انجام داده، لیکن در همین موارد هم انسان مسئولِ اعمالش است. اشکال دوم) استدلال از راه انگیزه، انجام فعل بد یا خوب، اگر از روی خودقانونی بوده باشد، خوبی و بدیشان به مراتب بالاتر از هنگامی است که در تبعیت از اوامر و دستورات انجام گرفته باشند. در اینجاست که این احتمال قوت می گیرد که شاید رواجِ اوامر الهی در اخلاق، ارزش خود را در نزد انسان از دست بدهد. از این رهگذر رابرت آدامز عبارت خدامحوري را از پل تیلیش وام می گیرد و راه میانه ای در برابر خواننده می گشاید. وی می گوید خدامحوري با اصول اصلی تبعیت از خدا سازگار درمی آید و شخصِ خود محور می تواند در عین حال خدامحور نیز باشد.
کلید واژگان :رابرت آدامز، اخلاق، دین
ارزش ریالی : 600000 ریال
با پرداخت الکترونیک