بروز نابرابری و عدم توجّه به روستاها طی دهههای اخیر که موجب ضعف و تسریع روند نابودی این کانون-های سکونتگاهی و ایجاد عدم تعادل فضایی درون ناحیه و یکسو شدن جریان خدمات، سرمایه، اطلاعات و جمعیّت به سمت کانونهای شهری گردیده است، ضمن روبرو ساختن سکونتگاههای روستایی با دامنۀ حداکثری از فقر، نابرابری و عقبماندگی مضاعف در قیاس با دیگر مراکز جمعیّتی کشور، ضرورت برنامه-ریزی و آمایش فضا در مناطق روستایی را بیش از پیش ایجاب نموده است. از همینرو پژوهش حاضر نیز که با هدف سنجش توسعه روستایی در دهستانهای شهرستان قزوین انجام گردید، یک پژوهش کاربردی است که با بهرهگیری از روشهای تصمیمگیری چندشاخصه فازی به انجام رسیده است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات از نوع کتابخانهایی و ابزار جمعآوری با توجه به اهداف پژوهش مبتنی بر دادهها و اطلاعات جداول و فرمهای رایج آمارنامه سرشماری عمومی نفوس و مسکن (بویژه سالنامه آماری سال1390 استان قزوین) بوده است. جامعه آماری پژوهش کل دهستانهای شهرستان قزوین بوده است که جهت سنجش سطح توسعه آنها، 76 مولفه در قالب شاخصهای توسعهها از آمارنامه رسمی استان قزوین استخراج و با استفاده از تکنیک وایکور فازی مورد بررسی قرار گرفت. تحلیل یافتههای پژوهش ضمن ترسیم یک فضای منطقهایی نابرابر در مناطق روستایی شهرستان قزوین و تخصیص ناعادلانه امکانات و خدمات روستایی، نشان داد که در مجموع شاخصها، دهستانهای اقبالشرقی و اقبالغربی دارای بالاترین میزان توسعه و دهستانهای الموت پایین، خندان و الموت بالا، پایینترین میزان توسعه روستایی را دارا بودهاند. در پایان نیز جهت رفع عدم تعادل منطقهای و برقراری عدالت اجتماعی در مناطق روستایی شهرستان قزوین، پیشنهاداتی کاربردی ارائه گردید و اولویتهای توسعه به تفکیک دهستان تعیین گردید.
کلید واژگان :توسعه روستایی؛ دهستانهای شهرستان قزوین؛ تصمیم گیری چندشاخصه؛ وایکور فازی
ارزش ریالی : 350000 ریال
با پرداخت الکترونیک