مرتضی مطهری و فاطمه مرنیسی مسئلۀ زن مسلمان در وضعیت مدرن را در کانون توجه خود قرار دادهاند؛ یکی از منظر فقه سیاسی شیعی و دیگر از منظر فمینیست اسلامی. این مقاله دیدگاه این دو متفکر دربارۀ حقوق زن مسلمان را بررسی میکند و این پرسشها را طرح مینماید که مطهری و مرنیسی چه حقوق مدنی، اجتماعی و سیاسی برای زن مسلمان قائل هستند؟ و دیدگاه این دو متفکر چه شباهتها و تفاوتهایی باهم دارد؟ یافتههای تحقیق نشان میدهد: مطهری زن را از منظر وجودی همسان با مرد میداند، در نتیجه حق آزادی عقیده و مذهب، حق مالکیت (از حقوق مدنی)، حق آموزش و امنیت برابر (از حقوق اجتماعی) و حق رأی برابر (از حقوق سیاسی) را برای زنان همسان با مردان به رسمیت میشناسد اما به دلیل تفاوت طبیعت زن و مرد، حقوق متفاوت با مردان در زمینۀ قوانین ارث، پوشش و طلاق (از حقوق مدنی)، حق اشتغال (از حقوق اجتماعی) و حق انتخاب شدن سیاسی (از حقوق سیاسی) برای زنان قائل میشود. در مقابل، مرنیسی برابری ذاتی میان زن و مرد متصور است، در نتیجه تمامی حقوق مدنی، اجتماعی و سیاسی را که برای مرد مسلمان میتوان قائل شد را برای زن مسلمان نیز قائل است. مبنای تفاوت دیدگاه مطهری و مرنیسی را میتوان در نتیجۀ نگرشهای متفاوت آنان به اسلام دانست. چه این که مطهری اسلام را دارای اصول ثابت و جهانشمول میداند که صرفاً مصادیق احکام اسلام دربارۀ زنان را میتوان قبض و بسط داد، اما مرنیسی اسلام را در جدال دائم با بافتار تاریخی آن میبیند، ازاینرو، احکام اسلام دربارۀ زن را به دو دسته احکام ذاتی و احکام تاریخی تقسیم میکند. از نظر مرنیسی، غلبۀ بافتار تاریخی (فرهنگ مردسالار عربی) سبب ترجیح اسلام تاریخی بر اسلام ذاتی شدهاست که نتیجۀ آن محدودیت حقوق مدنی، اجتماعی و سیاسی زن مسلمان در عمل میباشد.
کلید واژگان :اسلام، حقوق مدنی، اجتماعی و سیاسی زن، مطهری، مرنیسی.
ارزش ریالی : 350000 ریال
با پرداخت الکترونیک