بی¬تردید در فرایند پدیدآمدن یک جریان ادبی، فکری، فلسفی و ... عوامل مختلفی دست¬ اندر کارند. هرمنوتیک کلاسیک یا رمانتیک به عنوان یک فن عام ِ فهم و تفسیری، از این قاعده مستنثنا نیست. یکی از جریان¬های مهمی که در شکل¬گیری و تکوین هرمنوتیک رمانتیک تأثیرگذار بوده، مکتب رمانتیسیسم است؛ چنان¬که شلایرماخر ـ بنیانگذار هرمنوتیک رمانیتک ـ خود از اعضای رمانتسیسم اولیه بود و با براداران شلگل و دیگر رمانتیک¬ها روابط نزدیکی داشت. این پژوهش که به شیوه¬ی توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از ابزار کتابخانه¬ای نوشته شده¬است، می¬کوشد تا با عمق و گستره¬ی وسیع¬تری نسبت میان هرمنوتیک کلاسیک (رمانتیک) را با مکتب رمانتیسیم آلمانی مورد بررسی و واکاوی قرار دهد. بر اساس این مطالعه و از آن¬چه که با تأمّل در اصول مکتب رمانتیسیسم و آرای تأویلی شلایرماخر برمی¬آید، این تأثیر و تأثّر در مفاهیم و بن¬مایه¬های بنیادینی چون «امکان بدفهمی یا سوء فهم در وصول به حقیقت»، «فردیّت و نبوغ» و «تکیه بر تخیّل و کشف و شهود» بیشتر جلوه¬نمایی می¬کنند. بن¬مایه¬ی نخستین، نقطه¬ی عزیمت هرمنوتیک رمانتیک در فهم و تفسیر محسوب می¬شود و بن¬مایه¬های دوم و سوم به¬ویژه در تأویل روان¬شناختی ظهور و بروز پیدا می¬کنند و فردیت و نیّت مؤلّف را در سپهر روان جستجو می¬کنند
کلید واژگان :مکتب رمانتیسیسم، هرمنوتیک، هرمنوتیک رمانتیک، شلایرماخر.
ارزش ریالی : 350000 ریال
با پرداخت الکترونیک