چکیده :

اگر از گذشته تا به حال، خاورمیانه را در یک کلمه بتوان تعریف کرد، آن کلمه «بی ثباتی» است. در پی تحرکات و تحولات جاری در منطقه، علنی شدن روابط دو کشور در خاورمیانه بیش از سایر اتحاد های منطقه ای قابل توجه است: "اسرائیل و عربستان سعودی". فرض بر این است؛ آنچه بیشتر از هر چیز دو کشور مذکور را درکنار هم نگاه داشته است، نگرانی از توافق هسته ای ایران و به دنبال آن، قدرت و نفوذ شیعه، کاهش حضور و نقش ایالات متحده در منطقه و بحران های ناشی از افراط گرایی و جنگ داخلی سوریه است؛ لیکن با توجه به چالش های موجود از جانب بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای، به نظر نمی رسد نزدیک شدن این دو کشور گامی در جهت تحکیمِ اتحادی متوازن در جهت انزوا و مقابله با ایران باشد. سوال اصلی آن است که چقدر اسرائیل و عربستان توانسته اند در موازنه سازی علیه ایران موفق عمل کنند؟ به رغمِ وجود اشتراکات موجود و عواملِ سبب ساز در عادی سازیِ مناسباتِ بیش از پیش مابین این دو کشور، می توان بر اساس نظریه «موازنه ناقص» از راندال شوولر، بیان کرد که این دو کشور نتوانسته اند اتحادی قوی به ویژه علیه ایران، به عنوان دشمن مشترک خود تشکیل دهند.

کلید واژگان :

اسرائیل، عربستان سعودی، همکاری دوجانبه، عادی سازی روابط، موازنه قدرت، موازنه ناقص.



ارزش ریالی : 350000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک