یادگیری فعالیتی دگرگونساز است که افراد را برای مقابله با رویدادها و سازش با محیط آماده میسازد. لذا پژوهش حاضر به بررسی تأثیر الگوی یادگیری معکوس مبتنی بر رویکرد تدریس مسألهمحور بر سبکهای حل مسألة یادگیری زبان انگلیسی دانشجويان پرداخته است. این پژوهش یک مطالعة نیمهآزمایشی با پیشآزمون و پسآزمون است که در دو گروه کنترل و آزمایش اجرا شد. شرکتکنندگان تعداد 320 نفر بهصورت در دسترس با جایگزینی تصادفی بودند. به منظور جمعآوری دادهها، ابتدا پرسشنامة حلمسألة کسیدی و لانگ بهعنوان پیشآزمون روی دو گروه اجرا شد. سپس، نحوة آموزش در گروه کنترل به شیوة مرسوم و در گروه آزمایش تحت الگوی آموزش معکوس مبتنی بر رویکرد تدریس حل مسأله بود. جهت بررسی میزان یادگیری، نمرات پسآزمون دو گروه با هم مقایسه شد. جهت بررسی نرمال بودن جامعة مورد مطالعه آزمون اندازهگیری مکرر و آزمون تی تست مستقل انجام شد. یافتهها نشان داد که استفاده از این الگوی تدریس بر سبکهای حلمسألة سازنده و غیرسازندة یادگیری زبان انگلیسی دانشجويان تأثیر دارد. همچنین، عملکرد گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بهتر و تفاوت یادگیری معنادارتر بود. اما پیشآزمون تأثیر و برتری معنیداری بر پسآزمون دو گروه نداشته است. یادگیری به این شیوة تدریس، یکی از نیازهای اساسی آموزش امروزی در همة سطوح تحصیلی است. با توجه به مزایایی چون تقویت ژرف اندیشی، تفکر تحلیلی، تفکر انتقادی، خلاقیت، اطمینان در اتخاذ تصمیم و حل مسأله، این شیوة تدریس میتواند بهعنوان روشی مکمل در کنار آموزشهای سنتی مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان :سبکهای حل مسأله، دستور زبان انگلیسی، الگو، یادگیری معکوس، رویکرد تدریس مسألهمحور
ارزش ریالی : 350000 ریال
با پرداخت الکترونیک