یکی از تصوّرات رایج امّا بیتردید نادرست در مورد نظریه ادبی آن است که نظریه و نقد ادبی را فقط در متون معاصر می توان اعمال کرد، حال آنکه نقد یک ابزار علمی است و هر متن ادبی، خواه کلاسیک و خواه معاصر، از دیدگاه مدرنیستی قابل نقد و بررسی است. یکی از گونه های ادبی که در طول سالیان اخیر دستخوش تغییراتی مهم بوده است، داستان کوتاه است و شکلی نوین از روایت داستانی که هر روز، کوتاه و کوتاهتر میشود، مینیمالیسم است. تحقیق حاضر کوشیده است با بررسی تمام حکایت های گلستان و با روش تحلیلی- آماری و با بررسی نمونه هایی در قالب کمحجمی، محدودیت زمان و مکان، تعداد کم شخصیت ها و ... ویژگی های سبک مینیمالیستی را در این حکایت ها بررسی و تبیین نماید. با بررسی حکایت های گلستان از منظر تحلیلی- آماری مشخص شد که بسیاری از خصوصیات و ویژگیهای داستانهای مینیمال، در این حکایت ها به چشم می خورد. اکثر حکایت های گلستان فاقد طرح بوده و در صورت وجود طرح، چندان پیچیده نبوده و بدون کمترین گره افکنی در متن کلام بیان شده است. یکی دیگر از خصوصیات داستان مینیمال در حکایتهای سعدی، محدودیت زمان و مکان بوده است که با بررسی گلستان میتوان به این نتیجه رسید که اکثر حکایت ها، فاقد زمان و مکان بوده و در صورت وجود به شکل مبهم و در قالب کلماتی مانند روزی، شبی، سالی و یا مکان در قالب دهی، شهری و ... بیان شده است.
کلید واژگان :نقد، نظریه ادبی، داستان، مینیمالیسم، گلستان سعدی، حکایت ها.
ارزش ریالی : 500000 ریال
با پرداخت الکترونیک