حقیقت انسان، نحوه تکون و آغاز حیات او، سرنوشت و سرانجام و جایگاه او در نظام هستی همواره کانون توجه فیلسوفان، متفکران و متألهان بوده و هست. در میان فیلسوفان یونان به ویژه ارسطو تا سایر فیلسوفان مشاء و اشراق و حکمت متعالیه، میتوان تطور و سیر تکاملی اندیشه درباره نفس را مشاهده نمود. در حکمت متعالیه صدرا، علاوه بر منابع عقلی و شهودی به عنوان عوامل مؤثر بر شناخت حقیقی نفس، تعالیم و آموزههای دینی نیز مورد تأکید قرار گرفته است. صدرا بر این باور است که بدون استمداد از آموزههای دینی و معرفت وحیانی، شناخت نفس ناطقه آدمی امکانپذیر نیست و تأملات عقلی تنها در این وادی از دانش به جایی نمیرسد. و این موضوع رهیافت جدیدی در حوزه معرفهالنفس است که مدعی است آموزههای دینی که از سرچشمه وحی میجوشد به یاری دستاوردهای عقل بشری میشتابد تا حقیقت وجودی خویش را به او بنمایاند. در این مقاله کوشش شده با مراجعه به آثار ملاصدرا، کیفیت بهرهگیری وی از آیات قرآنی و آموزههای دینی در تبیین مباحث اساسی علم النفس مورد بررسی قرار گیرد.
کلید واژگان :صدرالمتألهین شیرازی، نفس¬شناسی، قرآن، متون دینی، عقل.
ارزش ریالی : 300000 ریال
با پرداخت الکترونیک