چکیده :

ارائه تعاریف متعدد در زمینه حاکمیت شرکتی حکایت از توجه اندیشمندان مالی به این حوزه استراتژیک از ادبیات مالی دارد. حاکمیت شرکتی از طریق ارائه راهکارهای لازم در خصوص چگونگی هدایت و کنترل سازمان ها، ضمن تقویت روابط سهامداران و مدیران، کاهش رفتارهای غیراخلاقی مدیران، پیشگیری از فروپاشی شرکت ها، افزایش شفافیت بازار سرمایه و بالارفتن قابلیت اطمینان مکانیزم های بازار، زمینه رشد و توسعه بازارهای سرمایه را فراهم می آورد. با توجه به پژوهش های متعدد انجام شده در کشورهای توسعه یافته در خصوص این حوزه از ادبیات مالی، به نظر می رسد با فقدان پژوهش های کاربردی در کشورهای در حال توسعه به طور عام و در ایران به طور خاص مواجه باشیم. لذا مقاله حاضر (با روش شناخت تاريخي و مطالعه كتابخانه اي) در نظر دارد با ارائه چارچوبی تئوریک در خصوص حاکمیت شرکتی و تاثیر آن در توسعه بازار سرمایه ضمن تقویت ادبیات پژوهش کشور، ابزار مناسبی را در اختیار سایر محققین و تصميم گيران بازار سرمايه قرار دهد. یافته های مقاله حاضر حکایت از شکل گیری اجماع روزافزون میان خط و مشی گذاران، رهبران تجاری و مردم در خصوص ضرورت حاکمیت شرکتی به عنوان ابزاری جهت بهبود عملکرد شرکت و پیشرفت دموکراسی بازارمحور داشته و براین اساس به منظور ایجاد یک سیستم مناسب حاکمیت شرکتی، ترکیب متوازنی از استانداردها و قوانین را پیشنهاد می نماید.

کلید واژگان :

حاکمیت شرکتی، تئوری نمایندگی، تئوری ذینفعان، بازارسرمایه.



ارزش ریالی : 150000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک