چکیده :

وقتی صحبت از کار آفرینی به میان می آید اولین چیزی که ذهن را به خود مشغول می سازد ایجاد یک کسب و کار است . در واقع مفهوم کار آفرینی در ذهن خیلی از انسانها به ایجاد کار تعبیر می شود . اما این مفهوم باید تغییر یابد و این هژمونی باید شکسته شود .عادت کردن به برخی از مفاهیم همیشه دلیل بر درستی آن مفهوم نیست . وقتی کاری به اشتباه صورت میگیرد بی آنکه علتش را بدانیم نا خودآگا از آن تبعیت می کنیم و این یعنی تکرار اشتباه اول . وقتی این اشتباهات پشت هم تکرار شود، می شود تکرار تکرار اشتباه و این روند ادامه می یابد و خود به خود تبدیل به قانون نا نوشته ای می شود که اساسش از بنیان اشتباه است . وقتی واژه ی کار آفرینی وارد لغت نامه ها شد مفهومش به معنای واقعی تعبیر نشد . هرچند امروزه بر سر مفهوم همین واژه تعابیر زیادی بیان می شود اما نگارندگان در این مقاله سعی دارند تا با بررسی پژوهش های انجام شده در مورد کار آفرینی راه را برای ایجاد این واژه ی نه چندان تازه اما مفهوم نیافته باز کنند . باید یاد بگیریم برخی از نگاه های سنتی غلط را بشکنیم تا بتوانیم راه را به روی خود باز کنیم . در غیر این صورت درجا می زنیم و در مرحله ی اول ایستاده ایم حال آنکه می پنداریم در حال حرکت هستیم . این مقاله سعی می کند تا گذری به مفهوم کار آفرینی اندازد و این سنت دیرینه ی ذاتی بودن کار آفرینی را در هم شکند و بیاموزد که کار آفرینی ذاتی نیست . در نهایت پیشنهاداتی ارائه می شود که به طور کلی برای کلیه ی پژوهشگران و کار آفرینان خالی از لطف نیست

کلید واژگان :

آفریننده ی کار ، هژمونی، کار آفرینی



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک